کاظمی آشتیانی پرورشیافته شایستهی زمینه و زمانهی خودش بود
به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی، با دکتر حمیدرضا صادق محمدی معاون پژوهش و فناوری سازمان جهاد دانشگاهی علم و صنعت و عضو سابق هیات امنای این نهاد به مناسب هجدهمین سالگرد درگذشت زنده یاد دکتر سعید کاظمی آشتیانی بنیانگذار پژوهشگاه رویان جهاددانشگاهی و سلول های بنیادی در ایران گفت و گویی داشتیم که متن آن را در زیر می خوانید:
چه ویژگیهایی در شخصیت زندهیاد دکتر سعید کاظمی آشتیانی برجسته بود؟
اگر بخواهم ویژگیهای شخصیتی دکتر کاظمی آشتیانی را به اختصار بیان کنم باید بگویم کاظمی جهادگری صادق، مدیری لایق و کلاننگر، عالمی با ایمان، متواضع و قدرشناس بود. اینها که میگویم در ذات او بود نه اینکه مثل برخی افراد ادای اینها را درآورد. اگر او را میشناختید میتوانستید بهخوبی تکتک این ویژگیها را در ایشان ببینید. آن هم نه فقط در شرایط عادی بلکه حتی در دورانهای سخت که خواسته یا ناخواسته همهی ما در مظان امتحان قرار میگیریم و ویژگیهای واقعی شخصیتی خود را ناخواسته بروز میدهیم او را در این اوصاف ثابتقدم و استوار می دیدید.
آیا خاطره یا واقعه خاصی از شخصیت این جهادگر به یاد دارید؟
خاطرات زیادی از او دارم که برخی را به مناسبت پیش از این نقل کردهام. امّا با عنایت به شرایط فعلی ترجیح میدهم تنها به نقل یکی ار این خاطرات اکتفاء کنم. هر دوی ما سالها عضو شورای علمی جهاددانشگاهی بودیم که از ارکان قانونی این نهاد است. من از سال 1376 تا سال 1384 که ایشان به حسب ظاهر از دنیا رفت امّا همچنان با ثمره ارزشمند اعمال صالحش در کنار جهادگران حضور دارد با ایشان در این شورا همکار بودم. این شورا معمولا ً یک هفته در میان روزهای شنبه بعدازظهر تشکیل میشد و هر دو ما در بسیاری از اوقات زودتر از وقت جلسه به ساختمان دفتر مرکزی جهاددانشگاهی که محل برگزاری این جلسات بود میرسیدم و در اتاق برگزاری جلسه یا اتاقی دیگر به گفتگو میپرداختیم عمده صحبتها هم پیرامون فعالیتهای جهاد و امور این نهاد یا شرایط و احوالات جامعه بود.
در یکی از این روزهای سال 1384 من و یکی دیگر از دوستان عضو شورای علمی در اتاق مربوط به مشاوران رییس جهاد نشسته بودیم که دکتر کاظمی از راه رسید و بعد از سلام و احوالپرسی شروع به صحبت کرد. اصولاً کاظمی خیلی خوش صحبت بود. من مطالب را نقل به مضمون بیان میکنم، بدیهی است بعد از حدود 18 سال عین جملات را به خاطر ندارم. ایشان تعریف کرد که آقا بله ما را خواستند برای جلسهای، رفتیم مقام اجرایی عالیرتبهای به من پیشنهاد کرد: « دکتر کاظمی بیا پست وزارت... را قبول کن (کاظمی نام برد من به دلایلی تمایل به ذکر آن ندارم) و آنجا را رویانی اداره کن». گفت: «در پاسخ تشکر کردم و گفتم آقای دکتر برای مقبولیت داشتن در این پست و پیش بردن امور به نحو احسن وزیر باید فلان ویژگی (ویژگی تخصصی نه شخصیتی) را داشته باشد (او ذکر کرد و من عمداً بیان نمیکنم) و من این ویژگی را ندارم اما میتوانم مسئولیت وزارت ... را قبول کنم.» از او پرسیده بودند: «اگر وزیر این وزارتخانه شوی حاضری یک خانم را معاون بخش... بگذاری؟» او پاسخ داده بود :«منظورتان خانم دکتر ... است؟» گفته بودند: «بله». کاظمی ادامه داده بود: «خیر. من آقای دکتر ... را معاون آن بخش میگذارم.» پرسیده بودند: «چرا؟» پاسخ داده بود: «چون تجربه و شایستگیاش را دارد». بعد هم جلسه تمام شده بود. البته نه تنها دکتر کاظمی برای آن پست وزارت به مجلس معرفی نشد و فرد جایگزین هم عاقبت خوبی نداشت، بلکه آن خانم دکتر هم بعدها به مقام بالاتری رسید و عملکرد ضعیفی از خود نشان داد.
هدفم از ذکر این خاطره آن بود که در اخلاق و رفتار جهادی و مدیران جهادگری همانند دکتر کاظمی آشتیانی هم شایستگی و هم مقبولیت جزو شرایط لازم برای تصدی مسئولیتهای بزرگ بوده و هست و امروز هم در انتخاب افراد در مسئولیت ها، تخصص، شایستگی و مقبولیت افراد مد نظر قرار گیرد تا کشور آسیب نبیند.
البته از دید من دکتر کاظمی باور داشت که شایستگی هر دو پست را دارد و من هم این را در ناصیه او میدیدم، اما ایمان و اعتقادش آن چنان قوی بود که میدانست به خاطر عدم مقبولیت در آن پست پیشنهادی عملکرد خوبی نخواهد داشت و پذیرش آن پست با اخلاق جهادی نمیخواند.
دکتر سعید کاظمی آشتیانی چه اهداف و آرمانهایی در تأسیس پژوهشگاه رویان داشت؟
از دید من دکتر کاظمی آشتیانی از روزهای اولیه خدمت و مدیریت های سطح پایین تر خود در جهاد علوم پزشکی ایران تا بعدها که به کمک دوستان جهادگر و مدیران جهادی همکارش، پژوهشگاه پر افتخار رویان را تاسیس کرد و آن را به توفیقات قابل توجه و بالندگی رساند دو هدف و آرمان را توأمان دنبال میکرد؛ یکی افقهای بلند علمی و تخصصی برای رویان، جهاددانشگاهی و ایران و دیگری خدمترسانی به مردم دردمند و محرومی که نیازمند دستاوردهای این پیشرفتهای علمی بودند.
من این اهداف و آرمانها را دورادور از اولین مراحل راه اندازی مرکز درمان ناباروری و فعالیت های پژوهشی مرتبط در جهاد علوم پزشکی ایران تا روزهای واپسین عمر دنیوی او شاهد بودم که پس از درگذشت ایشان نیز خوشبختانه توسط همان مدیران و همکاران جهادگری که زنده یاد کاظمی آشتیانی همیشه به آنها افتخار میکرد، تداوم یافت. کاظمی آشتیانی حاضر بود برای پیشرفت کار جهاددانشگاهی و بهویژه رویان هر سختی را قبول کند و بدون شک این سختیها فشارهای زیادی را به او تحمیل میکرد. البته باید بهخاطر داشت همانطور که خود او بارها یادآور میشد همه اینها را در مرتبه اول مرهون لطف خدا میدانست و در مراتب بعدی حمایتهای مقامات عالی نظام و تلاش خالصانه و جهادی همکارانش.
درباره تأثیراتی که زنده یاد دکتر سعید کاظمی آشتیانی بر جامعه علمی و پژوهشی گذاشت بیشتر توضیح دهید؟
در این مورد بسیار سخن گفته شده است و آنچه من میتوانم روی آن تاکید کنم این نکته است که کاظمی آآشتیانی الگویی است برای مدیریت جهادی، باور به توانمندی متخصصان کشور، یافتن نیروهای جوان مستعد و میدان دادن به آنها برای کار جهادی و نیل به اهداف و آرمانهای بزرگ با داشتن حداقل امکانات همراه با ایمانی سرشار و امیدی روشن به آینده. کاظمی آشتیانی اسطوره نیست و نباید در مسیر اسطورهسازی از او قدم برداشت. او نمونهی برجسته و سرمشقی شایسته از مدیر جهادی جوانِ عالمِ انقلابی است که باید به شناخت و شناساندن آن کمک کرد .
چگونه می توان مسیر این الگوی تلفیق ایمان و عمل را ادامه داد؟
از دیدگاه من کاظمی پرورشیافته شایستهی زمینه و زمانهی خودش بود. مدیر لایقی همانند زنده یاد دکتر کاظمی آشتیانی نه یک شبه مدیر شد نه با یک مدرک دانشگاهی عالم و نه با یک حکم جهادگر و رییس بخشی از جهاددانشگاهی. اگر میخواهیم مسیر او را ادامه دهیم باید به همه اینها توجه کنیم. شناخت کاظمی آشتیانی را باید از دوران جوانی و دانشگاهیاش شروع کنیم، دوران دفاع مقدس و خدماتش در دوران آغاز کار در جهاد با حداقل امکانات و تداوم آن با جمعی همکار و همدل تا روزهای اوج و بالندگیاش. باید خصوصیتهای اخلاقی و رفتاری جهادگرانه و مدیریت جهادی او و امثال او را شناخت و به بهترین وجه ترویج کرد، آن هم نه فقط به صورت زبانی بلکه در عمل. کاظمی به معنای واقعی انسانی ارزشمند بود که میتواند سرمشق جوانان باشد. باید این تدبیرها، شیوههای اخلاقی و رفتاری را شناخت و ترویج کرد. تجلیل لسانی کاملاً لازم است اما نباید خود موجب غفلت ما از پرداختن به ابعاد بنیادی ایمانی، اخلاقی و رفتاری افراد شایسته و ترویج آنها شود. در غیر این صورت کاملاً ظاهری خواهد بود و کم اثر، حتی ممکن است موجب دوری ما از هدف شود. اجازه دهید مثال سادهای بزنم. فرض کنید مدیر نابلدی پا به خطّه سرسبز شمال و مزارع چای لاهیجان بزند و دریابد کشت بوته چای چه مزیتهایی دارد. بعد بدون آنکه زمینه و زمانه و شرایط محیطی آن را بشناسد مثلاً بوته های چای را به منطقه خشک و کویری ایران ببرد و هفتهای سه بار هم آن را آبیاری کند. بعد از چند ماه این گیاهان پژمرده، خشک و بیثمر میشوند. برای اهل خبره و کارشناس آن از روز اول نتیجه کار معلوم است، اما آن مدیر ناشایست ممکن است تازه تعجّب هم بکند پس چرا حاصل کار چنین شد در اینجا که ما هفتهای سه بار هم آبیاری میکردیم و در شمال این حد از آبیاری هم نبود.
برای توفیق در سرمشقسازی از افرادی که نمونه ایمان و عمل صالح بهویژه در حوزه علم، فناوری و خدمت هستند و تربیت مدیران جهادی باید آن زمینه و زمانه را بازآفرینی کرد و این کار از افراد و مدیرانی بر میآید که خود از چنان خصوصیاتی برخوردار باشند.
خداوند روح مرحوم کاظمی را مشمول رحمت واسعه خود گرداند و به همه ما توفیق تداوم صادقانه و عالمانه این راه را بدهد.
نظر شما :