روایت دکتر «محمد شیراوند» از دوران همکاری با زنده یاد «کاظمی آشتیانی»
به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی، خبرگزاری ایسنا به بهانه نزدیک شدن به ۱۴ دی ماه هجدهمین سالروز درگذشت این دانشمند فقید به گفت و گو با یکی از دوستان صمیمی و قدیمی وی «دکتر محمد شیراوند»، عضو گروه آموزش دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران پرداخته است که متن این گفت و گو را در زیر می خوانید.
آشنایی شما با دکتر کاظمی آشنایی به چه سالی بر میگردد؟
نخست باید بگویم که زنده یاد دکتر کاظمی آشتیانی یک شخصیت اسطوره ای است، البته معنایش این نیست که اسطوره دست نیافتنی است، معنایش آن است که تمام مراحل زندگی و فعالیت های او میتواند برای همه نسل ها و حتی نسل های بعدی ما درس آموز و الگو باشد؛ آشنایی ما به سال ۱۳۵۸ بر میگردد، هنگامی که هم ایشان و هم بنده به طور مشترک وارد دانشکده توانبخشی شده بودیم، دکتر سعید نیمه های ترم تغییر رشته داده و تحصیل خود را در رشته فیزیوتراپی و بنده شنوایی شناسی ادامه دادیم.
ایده تاسیس مرکز ناباروری از کجا آغاز شد؟
داستان به این ترتیب بود که ایشان در همان سالهای ابتدایی تحصیل دغدغه آن را داشت و این سوال برایش مطرح بود که چرا خیلی از خانواده ها، زنان و مردان باید در آرزوی داشتن فرزند، حسرتبار زندگی کنند و همین مسئله باعث شد که با وجود اینکه زمان جنگ بود فکری کند برای انجام کاری کارستان.
دقت کنید ما راجع به زمانی صحبت میکنیم که هنوز اینترنت و شبکه های مجازی نبودند و زنده یاد دکتر کاظمی آشتیانی برای اینکه بتواند مجموعه ای را برای درمان ناباروری بنیان گذاری کند با دو تن از دوستان خیلی خوبمان که برای ادامه تحصیل به خارج از ایران رفته بودند مکاتبه کرده و از آنها خواهش کردند که اگر با او موافق هستند که چنین پروژههایی در ایران جهت درمان ناباروری دنبال شود آنها هم مسیر تحصیل خود را به آن سمت ببرند.
در نهایت آن دو بزرگوار که هم اکنون از اندیشمندان و دانشمندان بزرگ رویان هستند حرف دکتر سعید را با جان و دل پذیرفتند و مسیر تحصیل خود را به سمت مقولاتی از قبیل جنین شناسی و درمان نازایی سوق دادند؛ این کار بزرگی بود که کسی که هنوز فوق لیسانسش را هم نگرفته بتواند یک مجموعه ای را تاسیس کند که در جهت ناباروری فعالیت میکند.
دکتر کاظمی آشتیانی در آن زمان مسئول جهاددانشگاهی دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران بود و بعدها مسئول جهاد دانشگاه شد.
خاطره ای از ایشان و رویان برایمان دارید؟
ایشان همزمان که درس میخواند، آن اندیشه و دغدغه را در سر داشت و در عین حال در جنگ و بسیاری از عملیات ها شرکت میکرد و از او در ذهن دوستانمان خاطرات زیادی از زمان جنگ باقی مانده است.
خاطرم هست یک روزی به من گفت «بیا رویان قرار است تولید هزارمین کودکمان را جشن بگیریم» این دعوت و این خبر برای من فوق العاده جالب و افتخارآمیز بود؛ در حال حاضر بر اساس آمار اعلام شده مرکز رویان حدود ۴۰ هزار نوزاد به روش هایی که زندذه یاد سعید کاظمی آشتیانی در ایران بنیان گذاری کرده متولد شدند که کار بسیار شگرفی است.
ویژگی های بارز شخصیتی ایشان چه بود؟
سعید به قرآن مسلط بود، قرائت و لحن میدانست و بسیار مقید به سر زدن به خانواده شهدا به ویژه پدر و مادر یکی از شهدای دانشکده خودمان که در شهری نزدیک به کاشان زندگی میکردند بود، این یکی از برنامه های منظم زندگیش بود و این قرار را با خودش گذاشته بود که هر ماه به پدر و مادر پیر همان شهید دانشکده یعنی شهید رعیت سر بزند و از آنها احوالپرسی کند.
یکی دیگر از نقاط بارز شخصیت وی این بود که در موقعیت مدیریتی رفتاری داشت که همهی کسانی که دل در گرو ایران، سربلندی کشور و رفع گرفتاری های مردم داشتند دور هم جمع میکرد؛ به عبارتی سعید خیلی خوب میتوانست آنها را جمع کرده، جذب کند و دور یک میز برای اهدافی واحد بنشاند.
ممکن بود که آنها از نظر تیپ ظاهری باهم متفاوت باشند اما برای سعید فرقی نمیکرد، این همان اتفاقی است که امروز متاسفانه در جامعه کمرنگ شده و ما ممکن است افراد را با برچسب های متفاوت قضاوت کرده و به جای جاذبه مورد تاکید دین، آنها را دفع کنیم؛ مطلقا این موضوع در مورد سعید صدق نمیکرد.
شما وقتی دوستانی که با ایشان همکار بودند را نگاه میکردید به صورت نمادین فکر میکردید یک ایران را دور خودش جمع کرده؛ از تیپ ها، پوشش ها و چهره های مختلف که وجه اشتراک همه آنها این بود که دلسوز کشور بوده و سعی در حل مشکلات اساسی و بازکردن گره های زندگی مردم داشتند.
نظر شما :