صحبتهای دانشجویان علوم انسانی به مناسبت روز دانشجو؛
آینده شغلی؛ مهمترین دغدغه آینده سازان ایران
به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی، هر ساله فرارسیدن ۱۶ آذر که به عنوان روز دانشجو نامگذاری شده فرصت مناسبی برای توجه به دغدغههای تحصیلی، صنفی و آینده شغلی دانشجویان است.
در بین دانشجویان، فارغالتحصیلان علوم انسانی با دغدغههای بیشتری در زمینه پژوهش و نیز آینده شغلی خود مواجه هستند به نحوی که غیر از دو سه رشته خاص بقیه فراغالتحصیلان این رشتهها به سوی اشتغال در حوزههای غیر مرتبط حرکت میکنند.
به همین مناسبت طی نشستی در خبرگزاری ایکنا با حضور نرگس بهرامی؛ دانشجوی کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و مستشرقان دانشکده علوم قرآنی تهران، زهرا خدایی؛ دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مطالعات فرهنگی دانشگاه سوره و سیداحمد گلزی؛ دانشجوی کارشناسی ارشد رشته فقه و حقوق دانشگاه تهران، به بررسی وضعیت رشته، آینده شغلی و دغدغههای شخصی دانشجویان پرداخته شد که در ادامه میخوانیم؛
لطفا درباره وضعیت رشته تحصیلی خودتان توضیح دهید و بفرمائید این رشته چه کاربردهایی در جامعه فعلی ما دارد؟
نرگس بهرامی: رشته علوم قرآن و مستشرقان، اولین بار در سال ۱۳۹۹ در دانشکده قرآنی تهران تأسیس شد و ما هم از اولین ورودیهای این رشته بودیم. به عبارت دیگر میتوان آن را رشته استشراق نام گذاشت. درباره رشته علوم قرآن و مستشرقان باید گفت که افرادی در دنیا وجود دارند که ممکن است اساسا مذهبی نبوده و حتی آتئیست باشند و به دینی اعتقاد نداشته باشند اما آدمهایی هم هستند که سالها درباره ادیان و کشورهای دیگر تحقیق و پژوهش میکنند و تحقیقات آنها سطحی هم نیست بلکه بسیار عمیق است. برخی از این مستشرقان به چند زبان از جمله عربی، آلمانی، انگلیسی و فارسی تسلط کامل پیدا میکنند و حتی قرآن، احادیث و کتب مربوط به سنتِ ما را به طور کامل میخوانند و سپس نظریاتی ارائه میدهند.
ما با سه دسته از مستشرقان روبه رو هستیم؛ دسته اول مغرض هستند که به تعبیر قرآن در قلب آنها بیماری جهل و عناد وجود دارد. برخی از آنها کشیشهای مسیحی هستند که مخالف گرویدن تعداد بیشتری از مسیحیان به اسلام هستند. اینها قلم میزنند و ایرادهایی به اسلام وارد میکنند و با ادله مورد نظر خودشان دنبال اثبات حرفهایشان هستند. دسته دوم افرادی هستند که فقط منابع محدود و ناکافی داشتهاند که طبق همان منابع، نظریهای را مطرح میکنند.
دسته سوم مستشرقان، نه منابعشان محدود بوده و نه اینکه آدمهایی هستند که مغرض باشند بلکه صرفاً افرادی هستند که از دیدگاهی به اسلام نگاه کردهاند که شاید ما که مسلمانیم، هیچ وقت از این منظر به اسلام نگاه نکردهایم. این دسته، چیزهایی دیدهاند که ما ندیدهایم. آنها راجع به این موارد قلم زده و مقاله و کتب علمی تولید میکنند. رسالت ما که استشراق میخوانیم این است که نظریات اینها را بخوانیم و آنها را نقد کنیم و اگر درست بودند آنها را چکشکاری کرده و به نتیجه برسانیم. پایه این کار بیشتر بر زبان انگلیسی و آلمانی استوار است. در اینجا بحث درباره اسلام است و صرفا مسائل شیعی مطرح نیست و در این راستا باید کلیتی از تمامی روایات صحیج و مورد اجمای علمای اسلام را مورد مطالعه و تحقیق قرار دهیم.
زهرا خدایی: مطالعات فرهنگی، رشتهای بینارشتهای و از گرایشات علوم اجتماعی است. این رشته همانگونه که از اسمش پیداست با مقوله فرهنگ سر و کار دارد. ما در این رشته، نظریات مختلف از جمله ارتباط بین قدرتها و موضوعات مختلف فرهنگی را بررسی کرده و سعی میکنیم مسائلی که در این حوزه وجود دارد را حل کنیم. ماهیت این رشته در مجموع با فرهنگ مرتبط است اما یکی از مسائل مهم در رشتههای علوم اجتماعی و فرهنگی این است که هر شخصی که مقداری دغدغه داشته باشد خودش را اهل فرهنگ میداند لذا فرهنگ در جامعه بسیار گسترده است ولی در مجموع با موضوعی بسیار سخت روبه رو هستیم.
خودِ تعریف فرهنگ و اینکه در این رشته باید با چه افرادی سر و کار داشته باشیم از مسائل مهمی هستند که باید مورد توجه باشند چراکه تفاوت دیدگاه در این مورد زیاد است و این هم بحث را پیچیده کرده و اجازه ورود افراد زیادی به مقوله فرهنگ را داده است بنابراین باید دانست که کار فرهنگی هم بسیار مهم و هم بسیار پیچیده است. علت سختی این است که هر کسی به این حوزه وورد پیدا کرده است و پیچیده بودن هم از این جهت است که ما با لایههای زیرین یک جامعه در ارتباط هستیم که نسلها را میسازد و روابط بین قدرتها را شکل میدهند. رشته مطالعات فرهنگی، رشتهای نوظهور است و چند سالی است که به ایران وارد شده است. ما در این رشته، میخواهیم از طریق بررسی تخصصی مسائل فرهنگی برای آنها راهکار و برنامه ارائه دهیم.
از دغدغه تولید علم تا مهاجرت نخبگان و تقلبات علمی
سیداحمد گلزی: رشته فقه و حقوق یکی از باسابقهترین رشتههایی است که در کشور وجود دارد. فارغ از سابقه چندصد ساله حوزوی آن، با توجه به اسنادی که در دانشکده ما موجود است ظاهرا این رشته از سال ۱۳۰۰ در دانشکده الهیات دانشگاه تهران وجود داشته است. رشته فقه و حقوق، رشتهای تطبیقی بر مبنای مطالعه منابع کهن فقهی و منابع نوین حقوقی است. منبع استنباطی ما هم در علم حقوق، فقه و منابع فقهی است لذا این رشته با تطبیق این دو مقوله، میخواهد راه نوینی برای مطالعات فقهی باشد که با ساختار سنتی که در حوزه موجود است تفاوت داشته باشد.
درباره وضعیت این رشته در جامعه باید گفت که فارغ التحصیلان رشته فقه و حقوق میتوانند در مشاغلی همانند وکالت، قضاوت و کلاً هر شغلی وارد شوند که فارغ التحصیلان حقوق میتوانند ورود پیدا کنند و شاید از این منظر با سایر رشتههای علوم انسانی متفاوت باشد. دانشجویان و اساتید این رشته، ارتباطات خوبی هم با حوزههای علمیه دارند. اساسا اساتید حوزوی در همه دانشکدههای الهیات و مخصوصا رشته فقه و حقوق حضور دارند و طبیعتاً باید از تجربیات حوزوی استفاده کرد چون تجربهای حدود هزار ساله است که باید مورد استفاده دانشگاهیان قرار گیرد.
درباره مهمترین مشکلاتی که یک دانشجو در دانشگاهها با آن مواجه است و باید برطرف شود و نیازهایی که دارد توضیح بفرمائید.
نرگس بهرامی: به نظرم مهمترین دغدغه دانشجوی امروز، مربوط به مسائل مالی و حمایتی است. دانشجو در عین اینکه درس میخواند و دغدغهمند افزایش دانش خودش است اما با مشکلات مالی هم مواجه است. این مسائل مالی در برطرف کردن نیازهای اولیه دانشجو هم وجود دارد که این نیازهای اولیه میتواند حتی شامل لپتاپ مناسب هم باشد تا بتواند تحقیقاتی انجام دهد. حتی اگر قیمت معمولی این وسایل الکترونیکی را در نظر بگیریم متوجه میشویم که تهیه آنها از توان یک دانشجو خارج است و در نتیجه دانشجو مجبور است در کنار تحصیل، کار کند.
دانشجویی هم که در حین تحصیل کار میکند دچار خستگی بسیاری شده و نتیجه آن کمکاری در امور پژوهشی و درسی است و به نظرم این طبیعی و واقعگرایانه است. مشکل دیگر، عدم حمایت کافی دانشگاهها از دانشجویان است. اگر دانشجویی بخواهد یک مقاله معمولی علمی و پژوهشی چاپ کند باید علاوه بر پیدا کردن موضوع، مطرح کردن با استاد و تحمل زحمات بسیار برای تهیه مقاله، برای داوری، ویراستاری و چاپ هم پول پرداخت کند. به سرانجام رساندن پایاننامه هم هزینههای زیادی در پی دارد و دانشگاه عملاً در هیچکدام از این مقاطع، حمایت مالی از دانشجو انجام نمیدهد.
زهرا خدایی: موضوع مهمی که دانشجویان درگیر آن هستند این است که همه دانشجویان بعد از پشت سر گذاشتن پروسهای طولانی وارد دانشگاه میشوند اما مسئله اذیتکننده این است که این دانشجویان سردرگم هستند و انگار مسیر اصلی خود را پیدا نکردهاند و این برای بنده جای سوال دارد که چرا این دانشجویان بعد از پشت سر گذاشتن دوازده سال آموزش هنوز نمیدانند استعداد، توانایی و علایق آنها چیست لذا در دوران کارشناسی دچار این سردرگمی هستند و برخی از دانشجویان در دوران ارشد هم همین وضعیت را دارند و همین موضوع برای آنها مشکلساز میشود.
یکی دیگر از مشکلات در دانشگاههای ما مخصوصا در حوزه علوم انسانی، عدم تولید علم است چراکه اکثر مطالبی که یاد میگیریم وارداتی و ترجمهای هستند و ما از خودمان تولید نداریم به همین دلیل است که مقام معظم رهبری هم بر تولید علم تأکید کردند. از سوی دیگر مدرکگرایی از مشکلاتی است که به میزان زیادی در دانشگاه با آن مواجه هستیم و میبینیم که خیلی از دانشجویان صرفاً برای گرفتن مدرک به دانشگاه آمدهاند که قطعا این آزاردهنده است و کیفیت رشته تحصیلی را پائین میآورد.
یکی دیگر از دغدغههای دانشجویان، نادیده گرفته شدن دانشجو از سوی فضای دانشگاه و مسئولان است. معتقدم دانشگاه باید همانند خانهای امن برای دانشجو باشد. خودم هم معتقدم باید همواره دانشجو باشیم همانگونه که پیامبر اسلام(ص) بر این مسئله تأکید کردهاند. لذا دانشگاه باید در تمام ابعاد از جمله علمی، روحی، صنفی و ... پشتیبان دانشجو باشد. بسیاری از دانشجویان در کنار تحصیل، شاغل هم هستند اما بعضاً دانشگاه تبدیل به سدی در برابر مشاغل دانشجو میشود که این مشاغل میتواند مفید باشد لذا دانشگاه باید از تمام استعدادها و تواناییهای دانشجویان را پشتیبانی کند.
سیداحمد گلزی: اگر بخواهیم از مشکلات دانشجویان صحبت کنیم تبدیل به مثنوی هفتاد من کاغذ میشود. یکی از مشکلات، فشارهای روانی است که برای دانشجویان به وجود میآید. از هزار و یک عامل درونی و بیرونی به دانشجوی ما فشار روحی و روانی وارد میشود که از جمله افسردگی، برخوردهای ناصواب دانشگاه و امثالهم هستند. همه این موارد باعث میشود دانشجو دچار فروپاشی روانی شده و احساس امنیتی برای آینده نکند. البته دانشگاه اقداماتی هم در این زمینه انجام میدهد از جمله اینکه در دانشگاه تهران مراکز مشاوره وجود دارد و کارگاههای سلامت روان برگزار میشود که دانشجویان موظف به حضور در آنها هستند اما همچنان این مشکل پابرجاست.
مشکل دیگر به خرید و فروش مقاله و پایاننامه مربوط است. اگر به اطراف میدان انقلاب بروید به خوبی متوجه این موضوع میشوید. مدرکگرایی باعث میشود علم تبدیل به کالایی شود که بعضاً با قیمت بسیار پائین خریده میشود و این لطمه سنگینی به سیستم آموزش عالی ما میزند. پیشنهاد بنده در زمینه سلامت روان این است که باید به شکل جدیتر روی این مسئله وقت بگذارند و لازم است بودجه بیشتری هم اختصاص داده شود. در مورد پژوهشهای پولی هم نیازمند عزم جدی از سوی وزارت علوم و وزارت بهداشت و همکاری متخصصان و ورود با قید فوریت هستیم چون مسئلهای جدی است و لطمات زیادی در پی دارد.
فکر میکنید آینده شغلی رشتهای که شما در آن تحصیل میکنید چگونه است؟
نرگس بهرامی: نه تنها رشته علوم قرآن و مستشرقان بلکه بسیاری از رشتههای علوم انسانی بازار کار مناسبی ندارند اما اگر فارغ التحصیلان قرار باشد در جایی کار کنند یکی از نهادها آموزش و پرورش و نهادهایی مشابه سازمان تبلیغات اسلامی هستند اما با وجود اینکه آموزش و پرورش با کمبود معلم هم مواجه است اقدام خاصی در این زمینه انجام نمیدهد حتی چند بار تعدادی از دانشجویان نامهای به وزارت آموزش و پرورش نوشتند اما هر بار با جواب نه از سوی این وزارتخانه مواجه شدند. این درحالی است که وضعیت الهیاتی دانش آموزان نیازمند اهتمام جدی است ولی عدم توجه وزارت آموزش و پرورش به این مسئله، تبدیل به معضلی جدی شده است. در آزمونهایی هم که برگزار میشود در هر استان بعضاً دو نفر از فارغ التحصیلان این رشته جذب میشوند.
در سازمانهای دیگر هم به ندرت پیش میآید که فارغالتحصیلان این رشتهها وارد شده و به عنوان نیروی رسمی کار کنند. البته در سازمانهای نظامی امکان ورود فارغالتحصیلان برای آقایان وجود دارد. بنابراین اگر دانشجو همه مراحل تحصیلی را به خوبی طی کند شاید بعد از اخذ مدرک دکتری، به عنوان عضو هیئت علمی فعالیت کند.
زهرا خدایی: متأسفانه مشکلی که در جامعه با آن مواجه هستیم این است که اکثر افراد در حوزههای کاری مرتبط با رشتههای تحصیلی خودشان فعالیت نمیکنند. در رشته مطالعات فرهنگی هم همین گونه است اما فارغالتحصیلان این رشته میتوانند در بخشهای فرهنگی همه سازمانها مخصوصا سازمانهای فرهنگی همانند سازمان تبلیغات، حوزه هنری و امثالهم مشغول شوند اما مسئله این است که الان بسیاری از افراد، با برگزاری چند کار فرهنگی جزیی، خودشان را فعال فرهنگی و باتجربه در این زمینه معرفی میکنند و این افراد جای متخصصان فرهنگی را گرفتهاند.
بحث دیگر عدم تناسب در میزان نیاز کشور و میزان ورودی دانشگاهها است که لازم است چنین ظرفیتهایی کاهش پیدا کند چون وقتی کشور به پانصد مهندس پزشکی نیاز ندارد چرا باید این تعداد جذب شوند. وقتی این تفاوت میان نیازها و ورودیها وجود دارد طبیعتاً در زمینه بازار کار دچار مشکل میشویم. البته بسیاری از افرادی که شاغل هستند و رشته کارشناسی آنها چیز دیگری بوده است برای تحصیل در مقطع ارشد به این رشته وارد میشوند تا در محل کار خود از مدرک آن استفاده کنند و این نشان میدهد که آنها هم اهمیت تخصصی شدن فعالیتها را مد نظر قرار دادهاند.
سیداحمد گلزی: وضعیت رشته فقه و حقوق، مقداری از دیگر رشتههای علوم انسانی متفاوتتر است چون فرصتهای شغلی بیشتری از جمله وکالت، قضاوت، مشاوره حقوقی، فعالیت در ادارات دولتی به عنوان کارشناس حقوقی و امثالهم وجود دارد اما چون علوم انسانی عمدتاً مصرف کننده سرمایه است به خاطر همین اشتغال این رشتهها با چالشی جدی مواجه است و فرصت شغلی آنها عمدتا آموزشی و پژوهشی است.
از بین این دو مورد هم حوزه پژوهشی مظلومتر است چون بودجه کمی برای آنها وجود دارد و عملاً فعالیت پژوهشی برای دانشجویان ما چندان دغدغه نیست چون آیندهای برای آن متصور نیستند. از سوی دیگر تولید متخصص هم مازاد نیاز است و اخیرا هم در خبری دیدم که اعلام شده بود بیش از چهار هزار مرکز آموزشی در کشور، مازاد شناسایی شده و قرار است تعطیل شوند.
مهمترین دغدغههای شخصی و غیردرسی شما چه مواردی هستند؟
نرگس بهرامی: بخشی از دغدغههای بنده به مسائل معنوی مربوط است و یکی از این دغدغههای معنوی برایم این است که در رشتهام اثرگذاری مثبت داشته باشم. دغدغه دیگرم این است که چرا ایرانی که برای سدهها تولید کننده علم بوده الان وارد کننده است؟ به نظرم وقت آن رسیده که ما تولید کننده و دیگران مصرفکننده باشند. دغدغه دیگرم مسائل مالی است چون مدام به این فکر میکنم که چه راهی در پیش بگیرم که درآمدی معقول داشته باشم و به استقلال مالی برسم.
یکی دیگر از دغدغههایم این است که واقعا از این حجم از مهاجرت ناراحتم چون سن مهاجرت به دبیرستان رسیده است و بخش اعظم مسئولیت در این زمینه برعهده دولت و مسئولان و بخشی نیز بر عهده رسانه است که جلوه بسیار قشنگی از غرب نشان میدهد و حتی بسیاری از دوستان خودم مهاجرت کردهاند در حالیکه واقعاً در غرب فرش قرمزی برای کسی پهن نشده است.
زهرا خدایی: بنده میخواهم به دغدغه یک دانشجو و یک همسر بپردازم که میخواهد دانشجوی دائمی هم باشد. متأسفانه یکی از مسائل مهم در عرف جامعه این است که خانمها باید از دورهای خودشان را وقف زندگی کنند و بعد از مادر شدن هم وظایف آنها سنگینتر میشود اما باید این نگاه تغییر کند و به این نتیجه برسیم که همه انسانها حق رشد و پیشرفت دارند. اگر همراهیهای پدر و مادرم در زمان مجردی و همراهی همسرم بعد از ازدواج نبود قطعاً موفقیتهای تحصیلی و غیرتحصیلی کنونی را نداشتم. معتقدم خانمهای توانمند زیادی هستند که ناچارند رشد خود را متوقف کنند و این برایم اذیتکننده است.
سیداحمد گلزی: دغدغه بنده، بیدغدغه بودن دانشجویان است. بسیاری از دانشجویان ما دچار رخوت و کرختی هستند و علاقهای به فعالیتهای سیاسی، فرهنگی، ورزشی و ... ندارند و انگار برای گذراندن وقت به دانشگاه آمدهاند و شاید یکی از دلایل، مبهم بودن آینده آنان است. این مسئلهای است که باید به آن رسیدگی شود و تلاش کنیم که دانشجو، از درس و دانشگاه فراتر رفته و فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و.... هم داشته باشد چراکه این رخوت و کرختی بر مشکلات روانی تأثیرگذار است.
نظر شما :