آیین افتتاح طرح ملی «بیان»؛
اولین رویداد مناظره اساتید ونخبگان دانشگاهی «بیان» در دانشگاه علم و فرهنگ برگزار شد
به گزارش روابط عمومی سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی، اولین دوره مناظره اساتید دانشگاهی و نخبگان(طرح بیان)یکشنبه 24 اردیبهشت، با محوریت نقد و بررسی کتاب «واژگونه خوانی استبداد» اثر دکتر آرش حیدری و با حضور اساتید منتقد دکتر مهدی نجفزاده، استاد علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد و دکتر داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران و دکتر منوچهر جهانیان،استادیار دانشگاه علم و فرهنگ با عنوان دبیر نشست در دانشگاه علم و فرهنگ برگزار شد.
در ابتدای برنامه، دکتر فریدزاده، رییس سازمان دانشجویان ایران ضمن تشکر از همراهی و همکاری دانشگاه علم فرهنگ در برگزاری اولین رویداد طرح بیان، گفت: مطمئن هستیم که رویداد مناظره اساتید و نخبگان دانشگاهی در قدم های بعدی جزو فعالیتهای فرهنگی اثرگذاری خواهد بود که بین مخاطبان فرهنگی و دانشگاهی بسیار مورد استقبال قرار خواهد گرفت. متاسفانه ما از گفتگو و مناظره فرار میکنیم؛ درحالیکه راه حل مشکلات در نزدیک شدن نگرش ها و صحبت پیرامون تفاوت هاست.
در ادامه برنامه، همچنین دکتر منوچهر جهانیان، عضو هیئت علمی دانشگاه علم و فرهنگ و مدیر نشست ضمن تشکر از کار ارزشمند سازمان دانشجویان، بیان کرد: جامعه علمی کشور با فرصتی که از طرف سازمان دانشجویان در امر گفتگو و هماندیشی ایجاد شده است، میتواند همدلانه تر به گفتگو بنشیند و اساتید از این فرصت در راستای رشد و ارتقای علم و دانش خود استفاده کنند. همچنین یافته های خود را در معرض نقد و بررسی بگذارند.
پس از توضیحات مدیر نشست، ابتدا دکتر آرش حیدری نویسنده کتاب «واژگونه خوانی استبداد»، به بیان توضیحاتی در جهت معرفی کتاب پرداخت و افزود: بنده در این کتاب تلاش کردم تا 2 مورد را در تاریخ مساله دار کنم. ابتدا مسیری که در تاریخ طی شده است. مسیر گفتمان استبدادی و کلانروایت های کلیشهای و قاطع که به تعریف استبداد میپردازد را مساله دار کردم. علی الخصوص نظریه دکتر همایون کاتوزیان در باب استبداد را در این کتاب به عنوان جدی ترین منتقد ایشان بازخوانی کردم. چطور ممکن است سرزمینی که مجموعه بزرگی از جنبش های اجتماعی و مبارزه ها بوده است،ش از شناخت استبداد ناتوان باشد. از این منظر، ایده استبدادی بودن تاریخ ایران را در این کتاب بازخوانی کردم و قصد داشتم به دو پرسش مهم پاسخ دهم یا دست کم این دو پرسش را در ذهن خواننده روشن کنم. اول اینکه چرا ما ایرانیان خودمان را استبدادی میخوانیم؟ و دوم اینکه نتیجه استبدادی خواندن تاریخ ایران برای مردم چه بوده است.
کلان روایت هایی که بطور کلیشه در تاریخ اندیشه ای ما روایت مطلق ساختند اندیشه را در یک بن بست محتوایی قرار دادند و موجب نادیده گرفتن و ضعیف دیده شدن کردارهای مادی و عینی میشوند. هستی اجتماعی موجب بروز لحظات اجتماعی میشود و این لحظات مقطعی رخدادهایی ایجاد میکند، این رخدادها، بحران میشود و ساختارهای اجتماعی و اقتصادی کشور را درهم میکوبد. کشور در بحرانی قرار میگیرد که ادامه کشورداری را دشوار میکند.
در این کتاب به این رخدادها اشاره میکنم و با تکیه بر سه عامل وبا، جنگ و قحطی به بازخوانی ریشه ها و روایت های استبداد کشور میپردازم. دو عامل در خوانش استبدادی تاثیر دارند.
"نیروی مشروطه خواه" که وفادار به کثرت اجتماعی و کارآمدی بودند. و "نیروی تنظیماتچی" که معتقد بودند ملتی داریم که عقب مانده است و دولتی داریم که کاربلد نیست.
بخش عمده ای از مدعیان نظریه ی استبداد ایران، در عمل مدام درحال بزرگ کردن دولت و تربیت کردن ملت هستند. تنظیماتچی ها شکل خاصی از تاریخ ایران را به نمایش میگذارند. در حالی که نظم بین الملل هر زمان با بیماری و قحطی فراگیر مواجه شود، خصلت های جنبشی در جامعه فعال می شود.
سپس دکتر مهدی نجف زاده، دانشیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد به عنوان منتقد کتاب افزود: دربرخی از نظریه های تاریخی و اجتماعی برمبنای ادبیات خلاف آمد نظریه پردازی و تحلیل انجام میگیرد. ادبیات "خلاف آمد" کلانروایت ها را در هم میشکند از این رو برای زیر سوال بردن کلان روایت ها نیازمند استدلال و پایه های نظری و ارجاعی بسیار قوی هستند. پایهی استدلالی برخی از این روایتهای خلافآمد و درهم شکننده برمبنای نظریه ی تبار شناسی فوکو است.قحطی،جنگ و وبا باعث شد که استبداد پراگماتیک شود. نظریه هایی که تاریخ ایران را بررسی میکنند مثل نظریهی جامعهی کلنگی و نظریه ی امتناع تفکر در این کتاب توسط نویسنده درهم میشکند و نقد میشود اما چیزی که از طرف نویسنده مجهول باقی میماند این است که این طرح پرسش کجاها را هدف گیری میکند به طور مثال در شرق شناسی ادوارد سعید شرق خود را میشناسدو مفهوم ناسیونالیسم شکل میگیرد اما نظریه ی خلاف آمد نه تنها در نقد این رویکرد موثر نیستند بلکه این آب را نیز گل آلود میکنند . تبارشناسی فوکو الهام گرفته از پدیده هایی است که برای فهم آن باید به صحنه های آغازین تاریخ برگردیم درحالیکه در ایران به سختی میتوانیم به منابع دست نخورده و روایت های آغازین واقعی دسترسی داشته باشیم.این درحالی بودکه نویسنده از منابعی استفاده کرده که از کجا تشخیص داده این ها منابع آغازین هستند.به عنوان مثال کتاب حیرت نامه ی میرزا ابوالحسن خان ایلچی به عنوان منبع دست اول و آغازین مد نظر نویسنده نبوده.کتاب واژگونه خوانی استبداد ایرانی علی رغم جسارت درخشانش بیشتر اما در حد ادعاست در مرحلهی استنتاج و ارجاع ضعیف است.در استفاده از منابع نویسنده از در دسترس ترین آن ها استفاده کرده و به اولین نشانه ای که رسید گفت این همان نمونه است.در انتقاد از تنظیماتچی ها نویسنده نظم و کنترل را زیر سوال میبرد درحالیکه دولت یک مفهوم مدرن است و استبداد زاییده عدم قدرتمند بودن و ضعیف بودن دولت است . دولت کارویژه ی اصلی خود را انجام نمیدهداز این رو تداخلی بین دولت مقتدر و دولت مستبد شکل میگیرد. همچنین در این کتاب بیماری،جنگ و قحطی محور اصلی روایت استبداد ایران میشود و نقش عوامل دیگربسیار کم رنگ میشود. نقش آشنایی با تمدن غرب، نقش سفرنامه ها و نقش روشن فکران و تجددگرایان بسیار کم رنگ و ضعیف نشان داده شده و روایت های این حوزه کم وزن و کم رونق است همچنین در سیر تطبیق نهاد های سنتی با نهادهای مدرنیته نویسنده کم توجه است در یک نگاه نویسنده میخواهد با طرح ادعای جدید با نظریه ی دولت گلاویز شود.
در ادامه دکتر داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران به عنوان منتقد بعدی ضمن تشکر از نویسنده کتاب بیان کرد: وقتی کتاب خوانده میشود تمنای گفتگو با نویسنده را بر می انگیزد هم بر سر اختلاف ها و هم بر سر همدلی ها و من ابتدا از همدلی ها با نویسنده کتاب نظراتم را بیان میکنم. ما در علوم انسانی وضعیتمان چندان خوب نیست. علی الخصوص تاریخ که زیر فشار شدید کلانروایت ها و کلیشه ها است. بنابراین یکی از فوریت های پیش روی جامعه علمی بازخوانی و شکستن کلان روایت هاست تا دریچه ای جدید از علم بر روی نخبگان باز شود. باید ببینید مردم به گذشته و تاریخ چگونه نگاه میکنند؟ مساله ما داستان گذشته نیست. وقتی به تاریخ نگاه میکنیم، میبینیم مساله ما اکنون است. اینکه استبداد چگونه صورت بندی شده است و چگونه متولد می شود سوالی است که ما را نسبت به نقاط ضعف و خلا های روایت های کلیشه ای آگاه میکند. یکی از توجهاتی که تاریخ نویسی ما باید در نظر داشته باشد و این کتاب به درستی به آن پرداخته توجه به گفتمان ها و نقاط مغفول ماندهای است که زیر بار کلان روایت ها مرده و دفن شده است. دکتر حیدری با رویکردی که از خود به جا گذاشتند پیشوای رویکرد باستان شناسی گفتارها و گفتمانها شدند که موجب تحول در دستگاه تبارشناسی میشل فوکو خواهدشد.
باور ما در کلان روایت ها، در شخص پرستی و مصادیق مشخص و قاطع منحصر میشود در حالیکه که در این کتاب وضعیتی خلق میشود که درک استبداد به عنوان یک نظام و در اندیشه تعریف میشود. در واقع نویسنده موجب پیدایش گفتمان جدیدی از استبداد شده که استبداد را به عنوان یک روند و نهاد تعریف کرده است. اما نقدی که به نویسنده وارد است این است که ایشان در این گفتمان جدید دچار مبالغه و رادیکالیسم بسیار حاد شدند.
در انتهای نشست، دکتر حیدری با تشکر از منتقدین و مخاطبان جلسه افزود: جلسات علمی تصنعی شده است. در حالیکه هیچ تحسینی بهتر از نقد نیست. نقد لاغر بودن روایت من در مواجهه با غرب نقد درستی است اما بنده آگاهانه این کار را کردم. چون تمرکز من در کتاب، و فهم من مساله همایندی و تلاقی است و به علت یابی که از فلسفه دکارت ریشه میگیرد در این کتاب و رویکرد استفاده نکردم. پدیده های ترکیب شده در کتاب چون تازه متولد نشدند، سوالی که پیش می آید، این است که چگونه با هم ترکیب شدند؟ مساله من در این کتاب تولد گفتار غالب است به همین دلیل به دنبال گسستی در نظم پیشین هستیم. این کتاب تاریخ سلطه و غلبه دولت را روایت میکند و تاریخ مقاومت را من در جلد دوم این کتاب روایت میکنم.
گفتنی است، در این برنامه از پوستر اولین رویداد مناظره اساتید و نخبگان دانشگاهی طرح بیان رونمایی شد و از اساتید حاضر در جلسه تقدیر و تشکر به عمل آمد.
نظر شما :