برگزاری نشست «نقش زنان در دفاع مقدس» به میزبانی جهاددانشگاهی خراسان جنوبی
به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی خراسان جنوبی، سمیه رئوفی فرد، خواهر خلبان شهید محمدحسین رئوفی فرد در این نشست گفت: خلبان شهید محمدحسین رئوفی فرد در مهرماه ۱۳۳۴ متولد شد، دوران تحصیل را با موفقیت به اتمام رساند و در سال ۱۳۵۳ وارد دانشکده افسری هوانیروز شد؛ دوران خلبانی را با بهترین درجات گذراند و در زمره خلبانان طراز اول هوانیروز قرار گرفت، در زمان حکومت نظامی رژیم پهلوی در اصفهان به پشتیبانی مردم پرداخت.
وی با بیان این که شهید جزو خلبانانی انتخاب شد که قرار بود چهار شهر بزرگ ایران را بمباران کنند اما شبانه فرار کرده و به آغوش خانواده پناه آورد و توسط رژیم ستمشاهی و غیاباً به اعدام محکوم شد، اما با پیروزی انقلاب اسلامی، به امر امام خمینی(ره) دوباره به ارتش بازگشت، تصریح کرد: برادر شهیدم بعد از انقلاب، داوطلبانه مأموریتهای زیادی در نقاط مختلف کردستان انجام داد؛ وی در غائله کردستان و هنگام عزیمت به بانه و سردشت - ۱۰ اسفند ۱۳۵۸ - با هلی کوپتر کبری پیشاپیش سه هلی کوپتر دیگر در پرواز بود که با شلیک گروهکهای داخلی مورد هدف قرار گرفت.
رئوفی فرد با بیان این که بزرگترین کار زنان تشویق مردان برای رفتن به جبهه بود، تصریح کرد: ببینید مادران چه نقشی داشتند که فرزندان خود را به جبهه میفرستادند؛ با اینکه میدانستند راه بازگشتی وجود داشته باشد؛ نقش مادران در راهبری جبهه بسیار پررنگ بود؛ از طرفی مملکتی که رهبر دارد همه موارد قانونمند پیگیری میشد.
وی افزود: برادرم همواره میگفت: جنگ کردستان جنگ نامردی بود چراکه دشمن در دل خانهها نفوذ پیدا کرد،؛ اکنون نیز کردستان مظلوم است و از طرفی در جنگ خاموش قرار داریم که دشمن در دل خانههای ما نفوذ پیدا کرده بنابراین باید راهکاری اندیشید و مهمترین فرد در دل خانواده برای اثرگذاری مادران هستند.
این خواهر شهید بیان کرد: دشمن سالهای زیادی است که در حال کار کردن است و ما عقب ماندهایم؛ ترویج فرهنگ شهادت همان جهاد تبیین است و امروز زنان باید علم به دوش بگیرند چراکه فرهنگ ساز جامعه ما زنان هستند.
وی با بیان این که موضوعیت جهاد تبیین این است که بدانید دشمن روی چه کار میکند و سپس شما به آن بپردازید، افزود: امروز روز جهاد زنان سات و این جامعه در هر نقشی باید ایفاگر نقش تاثیرگذار خود باشند.
فاطمه صغری آمالی، فرزند شهیده «طوبی تاجریزی» و همسر شهید «علی برازنده مقدم» در این نشست اظهار کرد: در سالهای جنگ، دم مسیحایی امام راحل بود که همه را تحت تاثیر قرار داده بود و رزمندگان با جان و دل به جبهه میرفتند که اگر رهبری نبود هیچ گاه این شور و عشق برای پیروز شدن در جنگ نیز وجود نداشت.
وی با بیان اینکه در خاطر دارم نامههای امام راحل را پیش از انقلاب در چرخ خیاطی و مکانهای مختلف خانه پنهان میکردیم و سپس به انتشار آن میپرداختیم که همه اینها با مدیریت مادر خانه انجام میشد، افزود: در سال ۶۶ مادرم را در مکه از دست دادم و مادرم اولین زن شهید خراسانجنوبی نام گرفت.
این همسر شهید بیان کرد: بعد از یک سال از مرگ مادرم؛ همسرم علی برازنده مقدم را که کارمند راه و شهرسازی بود از دست دادم؛ همسرم ۲۰ تیرماه ۶۷ وارد جبهه شد و ۳۱ تیرماه ۶۷ در سن ۲۹ سالگی در جبهه سومار به دست بعثیان عراقی شیمیایی و به شهادت رسید؛ از ۵ سال زندگی مشترک با همسرم، تنها یک سال در کنار یکدیگر بودیم و سالهای دیگر همسرم در جبهه و یا در حال خدمت در شهر نهبندان بود.
آمالی با بیان این که باید راه شهدا ادامه پیدا میکرد؛ در نتیجه بعد از شهادت وی، به فعالیتهای اجتماعی مشغول شدم با اینکه غم بزرگی در دل داشتم، اظهار کرد: همواره برای نگهداشت انقلاب، پاسداشت و نگهداشت خون شهدا و یاد شهدا در ذهن مردم و به خصوص نوجوان و جوانان که در زمان جنگ نبودند، تلاش کردم و در هر زمینهای وارد شدم.
عضو هیات مدیره یک موسسه خیریه دختران بی سرپرست و بدسرپرست با بیان اینکه اگر بخواهیم در مورد زمان حال صحبت کنیم باید به نقش فضای مجازی توجه کنیم، افزود: در زمان کرونا نقش خانوادهها کم رنگ شده و فضای مجازی نقش پررنگی را پیدا کرد که لازم است در این فضا حضور موثرترتری داشته باشیم.
آمالی با بیان این که نقش مادر و پدر در جامعه نقش اساسی است و اگر جوانان امروز وارد مسائل جانبی شده و کمی از اعتقادات دور ماندهاند شاید به علت غفلت ماست، تصریح کرد: در فضای مجازی کودکان و نوجوانان ما اطلاعات مختلف را از منابع مختلف میگیرند؛ بنابراین باید بیشتر کنترل شود و نظارت خانوادهها توسط ابزارهایی افزایش یابد.
وی با بیان اینکه همسرم همیشه میگفت من باید خودم به جبهه روم تا اگر فرزندان من آینده از من پرسیدند چه نقشی در پیروزی جنگ داشتی حرفی برای گفتن داشته باشم، ادامه داد: ۳۰ سال خدمت آموزش و پرورش را کردم اما تنها مسئله و دغدغه من، تعلیم و تربیت نبوده بلکه کارهای اجتماعی و مددکاری را نیز انجام میدادم،؛ کمک به کیمته امداد و آموزش خانوادهها را نیز برعهده داشتم.
آمالی اظهار کرد: از زمان اجرای طرح سرکشی از خانواده معظم شهدا، به عنوان معتمد به همراه مسئولان از خانواده شهدا سرکشی و بازدید کرده و تا حد مقدر نسبت به گره گشایی از مشکلات آنها اقدام میکردم.
وی بیان کرد: اکثر مسئولان سازمانهای مردم نهاد را قبول ندارند، اما من معتقدم « ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست» به همین دلیل همواره سعی کردهام در زندگی موجی باشم که گوهر و مروارید را از قعر دریا به ساحل بیاورد نه موج مخربی که به جای سازندگی، تخریب داشته باشد.
رفعت وریدی، عضو هیئت مؤسس مکتب نرجس(س) بیرجند نیز در مورد زمان نوجوانی و جوانیاش که مصادف با دوران پیش از انقلاب و جنگ بود، گفت: پدرم خانه شلوغی داشت که به خصوص در ایام فاطمیه، محرم و صفر و نیمه شعبان از همه میزبانی میکرد؛ هر کس برای سخنرانی به بیرجند میآمد مهمان خانواده ما بود. عشق به قرآن و احکام دین با زندگی ما عجین شده بود.
وی افزود: خانه پدرم پایگاه مبلغان بود، هر سخنرانی که به خانه ما میآمد، پدرم در شهربانی باید تعهدنامهای مبنی بر اینکه این سخنرانان و مبلغان علیه شاه سخنی نگویند، امضاء میکرد که به آن عمل نمیشد.
وریدی با بیان اینکه حضور در چنین خانوادهای باعث شد به سخنان امام راحل و انقلاب علاقمند شوم، تصریح کرد: نقش بانوان در جنگ به اندازهای پررنگ بود که اگر حضور آنان نبود سرنوشت جنگ این چنین پیروزمندانه نبود.
وی با بیان اینکه مادران در زمان جنگ تمام حوزهها را از خانه و اجتماع و یا نهادینه کردن آموزههای قرآنی در ذهن فرزندان خود ورود پیدا کرده بودند، ادامه داد: جنگ را مردم اداره میکردند و در آن زمان زنان نقش مهمی در پشتیبانی جبهه داشتند.
وریدی با بیان این که مرحومه مادرم سواد مکتبی و قرآنی داشت و در روزهای پنجشنبه و جمعه، بانوان را به خانه دعوت میکرد و مراسم دعاخوانی داشت که بعدها این مراسم به کلاسهای منسجم قرآنی در همین مکتب تبدیل شد، اظهار کرد: در سن ۱۸ سالگی یکی از دوستانی که با خانواده پدریام رفت و آمد داشت و چون علاقه من را به ائمه اطهار(ع) دید، کمکم کرد تا مکتبی در بیرجند تأسیس کنیم.
وی افزود: با کمک خانم طاهایی (مؤسس مکتب نرجس در مشهد) مدت دو روزی در مکتب مشهد رفت و آمد میکند و با فضا آشنا میشود و رئیس مکتب نیز بسیار با عزت و احترام با وجود سن کم با او برخورد میکند و همین باعث علاقه او به کار در این فضا شد.
وریدی با بیان اینکه مکتب نرجس موسسهای خودجوش و خودکفا بوده و وابسته به هیچ ارگانی نیست، تصریح کرد: جهاد تبیین مهمترین نقش فعلی ماست؛ اتفاقاتی که قبل از پیروزی انقلاب رخ داده و منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شده و خانوادههایی که در آن زمان بودند و این خاطرات در ذهن آنان است اگر جهاد تبیین را دنبال نکنند هر جوانی که به فساد کشیده شود امثال ما مقصر هستیم.
وی با بیان این که خانوادههای ولایی ارزشهای انقلاب را حفظ کردهاند و جوانان امروزی نیز اعلام انزجار و تنفر میکنند، تصریح کرد: جوانان امروز نیز غشق به انقلاب را در ذهن و قلب دارد؛ وظیفه ما این است که آن زمان را آیینه خود قرار دهیم و به نسل جوان منتقل کنیم.
وریدی ادامه داد: نهادهای فرهنگی اگر کوتاهی کنند، باید پاسخگوی خون شهدا باشند و باید گفت یکی از راههای آموزش به نسل جوان و نهادینه سازی تمدن اسلامی در کار فرهنگی بهره گیری از ابزارهای جنگ نرم است و باید مجهز به سلاحی برای مقابله با دشمنان باشیم که دشمنان مجهز هستند و باید با زبان منطق و بسیار ملایم این افکار را به جوانان منتقل کرد.
فاطمه مرکی، همسر جانباز قلی زاده، با اشاره به ایستادگی زنان در روزهای جبهه و جنگ گفت: با اینکه از تنهایی میترسیدم اما همسرم را به جبهه فرستادم و این نشان از نقش زنان در جنگ بود.
وی از لباس بافتن برای رزمندگان توسط زنان محله گفت و ادامه داد: آن روزها هرکه هر چه در دست داشت و توانایی آن را داشت انجام میداد تا یک وجب از خاک ایران از این سرزمین جدا نشود.
این همسر جانباز با بیان این که با اینکه غم از دست دادن عزیزانمان در دلهایمان بود اما برای انتشار معارف اسلام دست از پا نمیشناختیم، یادآور شد: امروز نیز زنان در هر پست و منصبی که هستند یک زن بوده و باید نقش خود را ایفا کنند؛ اگر هر زن در خانه خود حتی تاثیر بگذارد بزرگترین کار را انجام داده است.
به گواه تاریخ، آنچه ما را در جنگ پیروز ساخت وجود مادران و زنانی بود که در روزهای ابتدایی زندگی مشترک و یا پس از سالها تربیت فرزند، همسر و پسران خود را به جبهه میفرستادند و این اوج دلباختگی برای آرمانهای اسلام و نهایت فداکاری بود.