در آیین اختتامیه دومین دوره طرح ملی فصل سخن تاکید شد؛
لزوم توجه جدی به مسأله نقد کتاب و رعایت اخلاق نقد
به گزارش روابط عمومی سازمان انتشارات جهاددانشگاهی، این آیین با حضور دکتر عباس خامهیار رایزن فرهنگی ایران در لبنان، عیسی علیزاده معاون فرهنگی جهاددانشگاهی و دکتر محمدرضا وصفی استاد دانشگاه تهران برگزار شد.
در این نشست دکتر علیزاده معاون فرهنگی جهاددانشگاهی ابتدا ضمن تبریک اعیاد ماه ربیعالاول به طور مختصر درباره فعالیتهای معاونت فرهنگی جهاد توضیحاتی ارائه کرده و گفت: معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی فعالیتهای منحصر به فردی دارد؛ این فعالیتها که ذیل عنوان دو خبرگزاری، مرکز افکار سنجی و سازمان انتشارات صورت میپذیرد همگی در راستای نیازهای دانشجویان است. نیازهایی از جمله مباحثات مهارتی، گفتوگو محور و فعالیتهای اجتماعی.
وی افزود: رویدادهایی از این دست که در حوزه مباحث نقد کتاب است از جمله رویدادهایی است که سازمان انتشارات متولی برگزاری آنها است؛ چرا که سازمان انتشارات فراتر از نام خود تنها محدود به انتشارات نیست، بلکه در کنار تولید کتابهای فاخر به فروش و برگزاری رویدادهای مهمی از این دست نیز میپردازد.
وی همچنین در راستای موضوع نشست اضافه کرد: نقد یکی از نیازهای اساسی و روز جامعه است؛ متأسفانه در ایران بعضی کتابها چندینبار تجدید چاپ میشوند، اما مورد نقادی قرار نمیگیرند؛ امری که باعث میشود نویسنده بر نقایص کار خود واقف نشده و خواننده هم از آنها مطلع نشود؛ گرچه در این میان نباید از اهمیت اخلاق نقد و نقد منصفانه غافل شد. رویداد فصل سخن نیز از جمله رویدادهایی است که با توجه به این نیاز ضروری کشور و با محوریت نقد کتاب برگزار میشود.
همچنین دکتر علیاکبرزاده رییس سازمان انتشارات و دبیر طرح فصل سخن نیز ضمن تبریک ایام هفته وحدت و میلاد پیامبر اکرم«ص» و امام جعفر صادق«ع» اظهار کرد:اهمیت مسأله نقد هنگامی ملموس میشود که بدانیم طبق آمار وزارت ارشاد در ایران سالانه چنددههزار کتاب منتشر میشود. کتاب ماندگارترین محصول فرهنگی است؛ در نتیجه تأثیر خوب یا بد آن نیز ماندگار خواهد بود.
وی با اشاره به پیشینه نقد در سنت ایرانی و اسلامی اضافه کرد: در سنت ما همیشه نقد کتاب و توجه به محتوا و تحلیل محتوایی مد نظر عالمان و دانشمندان بوده، به طوریکه حجم کثیری از کتابهای سنت ما را شرحها، حاشیهها، تعریضها، مستدرکها و ... شکل میدهد، که اینها خود نوعی نقد محسوب میشوند.
وی ضمن تشریح تأثیرات فرهنگی مثبت نقد افزود: حتی بسیاری از مکاتب فکری در نتیجه نقد یک یا مجموعهای از کتابها پدید آمدهاند؛ مثلاً ویتگنشتاین پس از نقدهایی که از جانب خودش و دیگران به کتاب «تراکتاتوس» وارد شد، دست به نوشتن «پژوهشهای فلسفی» زد و جریانی به نام بازیهای زبانی را ایجاد کرد. در ایران کتاب مکتب تفکیک اثر علامه محمدرضا حکیمی در نتیجه نقد کتب فلسفه و فیلسوفان فراهم آورده شده است.
وی سپس با نگاهی به تاریخ و جغرافیای نقد از رواج آن در گذشته و منصفانه و مؤدبانهبودن آن سخن گفت و اظهار داشت: گاه بر یک کتاب شرحی نقادانه نوشته میشده، و آن شرح نیز خود مورد نقد و آن نقد نیز توسط شخص دیگری مورد نقد قرار میگرفت؛ مثلاً کتاب الاشارات و التنبیهات نوشته ابنسینا، یکبار توسط فخررازی شرح میشود، بار دیگر خواجه نصیر شرحی مینویسد و نقادانه بر آرا فخر میپردازد، سپس قطب رازی المحاکمات را نوشته و بر این دو شرح نقد و داوری میکند. نکته قابل توجه این است که خواجه نصیر هر جا از فخر رازی یاد میکند او را « شارح فاضل» مینامد و این خود در فضایی شکل میگیرد که آنها به لحاظ تفکر مذهبی و فرقهای چندان توافقی نیز با هم ندارند. همچنین باید دید که شیخ انصاری وقتی به نقل ضعیفترین اقوال هم که میرسد بدون بی احترامی از آن یاد کرده و نهایتا برای بیان اشکال میگوید :«من له ادنی تأملٍ...الخ».
وی افزود: با این حال وضع نقد امروز در ایران وضع خوبی ندارد؛ چراکه بسیاری از کتابها؛ همچون انسان خردمند چاپ و در حاشیه خیابان انقلاب به فروش میروند اما با وجود محتوای بسیار ضعیف نقدی بر آنها صورت نمیگیرد. از سوی دیگر نیز کتابهایی بر علیه اسلام و ایران نوشته میشود که ما حتی از آنها اطلاع نداریم، چهرسد به اینکه برنامهای برای نقد آنها داشته باشیم.
وی در پایان درباره نشست فصل سخن و چشمانداز فعالیتهای سازمان انتشارات نیز اضافه کرد: همه اینها رویهم رفته باعث شد ایدهای را در خصوص نقد کتاب به مرحله اجرا درآوریم. همچنین یکی دیگر از ایدههای مجموعه در حال حاضر احصاء و نقد کتابهایی است که به زبانهای غیر فارسی درباره ایران و اسلام نوشته میشود. نشست حاضر نیز ابتدا به صورت متمرکز برگزار شد و سپس با همکاری 21 واحد از واحدهای جهاددانشگاهی در سراسر کشور به اجرا در آمد، که در مجموع کتابهای بسیار خوب و روزآمدی مورد نقد و بررسی قرار گرفتند.
سپس دکتر عباس خامهیار، رایزن فرهنگی ایران در لبنان و یکی از میهمانان نشست بهصورت بر خط درباره روابط فرهنگی ایران و جهان عرب سخن گفت و اظهار داشت:
واقعیتی که امروز وجود دارد این است که دیگر چیزی به عنوان جهان عرب وجود ندارد. جهان عرب امروز به لحاظ فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی فروپاشیده و چه در مرزهای جغرافیایی و چه غیر جغرافیایی دیگر چیزی به این نام وجود ندارد. امروز در شمال آفریقا، بربرها دیگر خود را عرب نمیدانند، قبطیها در مصر، با آنکه زمانی آنجا مرکز ملیگرایی عربی بود، دیگر به خود عرب نمیگویند، لبنانیها هم در شام به همین صورت. حتی در کشورهای حوزه خلیج فارس نیز نسبتهای قومی و عشایری بر دیگر مناسبات میچربد.
وی در راستای این مقدمه به نتیجهگیری پرداخت و افزود: در حال حاضر تنها عنصری که در میان این خردهفرهنگها و پارهفرهنگها، خاطرهای از دورانهای گذشته و جهان عرب را به یاد میآورد زبان و ادبیات عربی است؛ چراکه علاوه بر حفظ ارتباط تمام این گروههای اکنون از هم جداافتاده، ارتباط آنها را با گذشته و مفاخر گذشتگان نیز حفظ میکند.
او بر این اساس اظهار داشت: همچنین آنچه اکنون میتواند ارتباط زنده و روز ما را با این جهان عربی حفظ کند نهضت ترجمه، بهویژه در حوزه ادبیات معاصر است؛ گرچه متاسفانه آن شور و حرارتی که سابقا در ترجمه ادبیات کهن بود و بزرگانی چون علامه دسوقی در دانشکده اسکندریه مصر به آن میپرداختند دیگر وجود ندارد.
وی در اشاره به ضرورت این نهضت ترجمه افزود: شاید متفکران عرب به اندازه فیلسوفان یونانی و مغربزمین عمیق نباشند، اما آنچه در این ارتباط موضوعیت دارد، بیش اینکه بده و بستان فرهنگی باشد، آگاهی یافتن از وضعیت همدیگر است؛ چراکه معضلات اساسی امروز جامعه ما؛ همچون مسائل زنان، سکولاریسم و مدرنیته مسائلی هستند که جوامع عرب زبان نیز با آن دستوپنجه نرم کرده و بدان اندیشیدهاند؛ مسائلی که نخست در مصر سر برآورد و به جامعه اهل تسنن محدود نماند و وارد عراق شد، که البته نمود آن را در انتخابات اخیر پارلمان آن کشور شاهد هستیم که چگونه عناصر اسلامگرا حذف شدند. این موج به ایران هم آمده و هسته اولیه آن در ذهن و ضمیر جوانان و نوجوانان ما شکل گرفته است.
وی افزود: متاسفانه ما از ادبیات معاصر هم بیخبریم و این باعث میشود در مواجهه با مسائل مشترکی که همهگیر ما است، بیش از همگرایی دچار واگرایی باشیم. البته بهرغم این وضعیت اسفبار روزنههای امیدی از جمله ترجمه کتابهای دانشگاهی سمت و تدریس آنها در عراق و افغانستان و علاقه وافر به یادگیری زبان کهن فارسی نیز وجود دارد، که زمینه را برای شکلگیری نهضت ترجمهای دیگر فراهم میآورد.
در پایان نیز دکتر حمیدرضا وصفی، استاد دانشگاه تهران با اشاره به مسئله بحران هویت اظهار داشت:
بحران هویت مسئلهای قرن بیستمی است که نه فقط ایران بلکه تمام جهان را به خود مشغول کرده و شاید یکی از علل آن تقسیمات ملت-دولت در قرن بیستم میلادی باشد.
وی درباره لزوم بازنگری از شناخت خود و دیگری اضافه کرد: حسن حنیفی یکی از متفکران مصری است که ایده «استغراب» را در برابر استشراق مطرح میکند. بر مبنای این ایده، ما چندان شناختی بنیادین و از موضع خویشتنی نسبت به غرب نداریم، که این باعث شده بسیاری از نزاعهای ما «رجماً بالغیب» باشد؛ در نتیجه ما همانطور که غربیها «استشراق» کردند به «استغراب» نیاز داریم.
وی افزود: یکی دیگر از ضعفهای ما در این زمینه طرح ایدههایی نه در سطح جهانی، که بیشتر با «تاریخ مصرف داخلی» است. اگر عقیده نوید کرمانی در این خصوص را که «ما وضعیتی همچون وضعیت قرن هفدهم اروپا را داریم» مد نظر قرار دهیم، آنگاه میتوانیم با استیحاش کمتری به مسائلی که پیرامونمان رخ میدهد بنگریم و علاوه بر آن از تجربهها و مواجهات دیگران نیز با مسائل کنونی خود درسآموزی کنیم.
وی در ادامه با اشاره به نقش ایران و اسلام در شکلگیری اندیشههای تجددخواهانه و مترقی در جهان غرب، به ظرفیتهای اساسی این تمدن توجه داد و آن را بستری مناسب برای فعالیتهای فرهنگی و ترویجی قلمداد کرد.
درپایان این مراسم از سه واحد جهاددانشگاهی آذریابجان غربی، جهاددانشگاهی البرز و سازمان جهاددانشگاهی تهران به عنوان مجریان برتر طرح تقدیر شد.
نظر شما :