پنجمین نشست "چهارشنبههای فیلم" کانون نما در جهاددانشگاهی هرمزگان برگزار شد
به گزارش روابط عمومی جهاد دانشگاهی واحد هرمزگان، منطقه خلیجفارس، "ناخدا خورشید" فیلمی جنایی محصول سال ۱۳۶۵ ایران به نویسندگی و کارگردانی ناصر تقوایی است و بازیگرانی همچون داریوش ارجمند، علی نصیریان، سعید پورصمیمی و پروانه معصومی در آن به ایفای نقش پرداختهاند.
این فیلم که برداشت آزادی از داستان "داشتن و نداشتن" ارنست همینگوی است، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد داریوش ارجمند و لوح زرین بهترین بازیگر نقش دوم مرد سعید پورصمیمی را در پنجمین جشنواره فیلم فجر به خود اختصاص داده است. همچنین ناصر تقوایی جایزهٔ یوزپلنگ برنزی چهل و یکمین دورهٔ جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو را به خاطر فیلم "ناخدا خورشید" دریافت کرده است.
خلاصه داستان:
خواجه ماجد، ناخدا خورشید را لو میدهد و بار قاچاق لنج ناخدا به آتش کشیده میشود. دلالی به نام فرحان که میخواهد چند فراری سیاسی را از مرز آبی عبور دهد وارد بندر میشود. او با ناخدا خورشید تماس میگیرد. ناخدا که احتمال میدهد لنجش را مصادره کنند با فرحان همکاری میکند و چند مرد را که ظاهراً در ترور حسنعلی منصور دست داشتهاند به آنسوی آب میرساند. پسازآن چند تبعیدی نیز از فرحان میخواهند که اسباب فرار آنان را فراهم کند. ناخدا این بار نیز با اکراه به این ماجرا کشیده میشود. تبعیدیها پیش از فرار خواجه ماجد و مباشرش را میکشند و مرواریدهای او را میربایند. فرحان و ملول دستیار ناخدا نیز کشته میشوند و در نزاع خونینی که میان تبعیدیها و ناخدا درمیگیرد، همگی از پای درمیآیند.
یک کارشناس فرهنگی اجتماعی در جلسه نقد و بررسی فیلم "ناخدا خورشید" در خصوص فیلمنامه این فیلم که اقتباسی است آزاد از رمان "داشتن و نداشتن" ارنست همینگوی، اظهار کرد: خشونت و بدویت نهفته در فضای آثار همینگوی، بر روی تمامی تاریخ ادبیات قرن بیستم سایه افکنده و میتوان گفت تقوایی ربط و دخل بسیار مشخص و محسوسی به دنیای آثار همینگوی داشته است ، ربطی که حتی در اقتباس مستقیم هاروارد هاکس از رمان همینگوی، رد و نشانی از آن نمیتوان یافت.
محمد دلپسند همچنین در خصوص ویژگیهای اقتباسی فیلم ناخدا خورشید در سینمای ایران افزود: ناخدا خورشید، به دلیل پیشینه تقوایی در داستاننویسی، علاقه خاص او به رمانهای ارنست همینگوی، شناخت دقیق تقوایی از شخصیتها و ویژگیهای بومی و جغرافیای منطقه جنوب ، تسلطش بر گفتگو نویسی و کارگردانی، بازیهای سنجیده و قابلقبول تقریباً همه بازیگران فیلم بهترین اقتباس ایرانی از داستانهای خارجی محسوب میشود.
وی در خصوص برخی تفاوتهای اقتباس تقوایی با اثر همینگوی تصریح کرد: اکثر مایهها و مواردی که در "داشتن و نداشتن" وجود دارند در "ناخدا خورشید" وجود ندارند، مانند مایه اختلاف طبقاتی موجود در جامعهای که در داستان همینگوی تصویر شده یا کمرنگ بودن فوقالعاده شخصیت زن نسبت به کتاب، تا جایی که حتی گاهی اوقات شخصیت زن فیلم زائد به نظر میرسد که خود تقوایی دلیل آن را اوضاع و شرایط ممیزی و نگاه خاصی که در دوران ساختهشدن فیلم روی زنها وجود داشته، عنوان کرده است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در مورد شخصیتپردازی زن فیلم دیدگاه متفاوتی نیز وجود دارد، عنوان کرد: مشهورترین نمونه در موقعیتسازی و دیالوگنویسی، طبعاً همان صحنه شبانه میان ناخدا و همسرش است که از بچههایشان و اینکه چرا هیچکدامشان پسر نشدهاند حرف میزنند؛ یا اینکه همسر ناخدا در دیالوگی کوتاه به ملول (سعید پورصمیمی) بدوبیراه میگوید که سر زنش هوو آورده، یاخداحافظی زن با ناخدا در آستانه سفر آخر با زنگ شوم ساز بادی و بومی ممتد موسیقی که بخشی از تقدیرگرایی شرقی فیلم را شکل میدهد، برخلاف نظر کارگردان برای مؤثر نام گرفتن حضور و کنش مندی همسر ناخدا کافی به نظر مینماید.
دلپسند ادامه داد: در صحنه گفتگوی ناخدا و زنش پیش از سفر آخر تنها بحث عواطف مطرح نیست بلکه شاهدیم ناخدا در مسیر فلسفهی زیستیاش به مرگآگاهی رسیده است.
وی با اشاره به اینکه تقوایی یکی از بزرگترین تحلیلگران در حیات انسان ایرانی است، خاطرنشان کرد: وی با اشاره به ترور منصور، به تاریخی دقیق ارجاع میدهد؛ با این کار شما نیاز دارید تمام شرایط زیستی آن زمان را بهدقت ترسیم کنید؛ اگر کسانی مانند تقوایی و بیضایی به سختگیری و دقتنظر معروف هستند، همین امر موجب تفاوت فیلمهایشان با دیگر فیلمها میشود.
این کارشناس فرهنگی اجتماعی با اشاره به برخی ویژگیهای ساختاری "ناخدا خورشید" در خصوص کارکرد خشونت در فیلم بیان کرد: تقوایی سعی کرده تا جای ممکن از نمایش مستقیم و بیواسطه خشونت پرهیز کند، بااینوجود در فصل کشته شدن خواجه ماجد با جزییات زیاد، که یکی از خشنترین صحنههای سینمای ایران را رقم زده است.
دلپسند اضافه کرد: تصویری که تقوایی از آدمهای یاغی، خشن، درمانده و ویران و شکستخورده و به بنبست رسیده ارائه کرده، آن هم در هماهنگی کامل با ویژگیهای بومی منطقه و بندری که حوادث داستان در آن اتفاق از ناخدا خورشیدی نمونهای قابلتوجه در سینمای ایران ساخته است.
وی ابراز کرد: در محیطی که تقوایی ترسیم کرده، اغلب آدمها حتی به لحاظ جسمانی هم دارای مشکل و ناقص هستند که بهنوعی نماد همان محیطی است که آنها را در بر گرفته، مثلاً شخصیت دماغجذامی است، قربانکچل است، یک پای سنگسر کوتاهتر است، شاگرد خواجه ماجد چشمهای تراخمی دارد، خود خواجه ماجد از کمر به پایین فلج است، آن شخصیت نیزن کور است، خود ناخدا یک دست ندارد.
این استاد دانشگاه در خصوص کارکرد برائت استهلال (شگرف آغازی) در فیلم نیز اظهار کرد: زمینهچینی تصویری درباره رخدادهای بعدی، که نمونههای چشمگیرش سرنگون شدن اولیه مستر فرحان در آب در بدو ورودش به بندر و عبور انتهایی او از کنار زنان رختشوی کنار حوضچههاست که گویی لباسهای خیس را با خشونت به او میکوبند و همچنین آمدن فرحان به داخل سرداب است که همه بهنوعی خبر از سرنوشت شوم و مرگ قریبالوقوع او میدهند.
دلپسند با بیان اینکه درباره «ناخدا خورشید» نیز توجه کنیم به مکث دوربین روی چهره پوشیده زنش در زمان خداحافظی که همزمان صدای موسیقی بومی خبر از حادثهای تلخ و ناگوار میدهد، افزود: ازنظر دیالوگنویسی نیز در طول فیلم با دیالوگهای محکم و موجز و بهشدت تأثیرگذار مواجه هستیم،
وی درباره شخصیت "مستر فرحان" در فیلم تصریح کرد: آدم پشتهمانداز و دلال با دندان طلایی که وقتی میخندد، نمایان میشود به همراه طمأنینه بازیگر نقش در راه رفتنش و حتی نحوه پولشمردنش و کلاهی که به قول ملول خیلی میارزد، که حتی نحوه مرگش شخصیت او را بسیار پذیرفتنی جلوه میدهد.
این کارشناس فرهنگی اجتماعی با اشاره به اینکه شخصیت کامل و قدرتمند مستر فرحان (با بازی استادانهی علی نصیریان) در تمام طول اثر با نشانههای خاصی به تصویر کشیده شده است، عنوان کرد: سکانس حرکت او به سمت لنج ناخدا که او را تا کام مرگ به تصویر میکشد، فصلی طولانی و درخشان از منظر نشانهشناسی و یکی از مهمترین فصلهای سینمای ایران است.
دلپسند همچنین درباره شخصیت "ملول" بیان کرد: وردست و رفیق سالیان دور ناخدا رابطهی عجیبی با ناخدا دارد، بهراحتی میتواند وارد خانه او بشود و زن ناخدا با او طوری رفتار میکند که پیداست ملول با ناخدای خانهیکی است و حتی در مورد همسر دومش به او سرکوفت میزند؛ ملول خیلی حرف میزند و کم گوش میدهد؛ ناخدا در جایی این را میگوید که چون ملول نمیشنود، زیاد حرف میزند.
وی ادامه داد: وقتی ناخدا به ملول سهمی از پیشقسط فرحان را میدهد و ضربهای به بینیاش میزند، به او میگوید دماغش را از کار او بیرون بکشد، همین «میزانسن» مختصر چیزهای زیادی در مورد شخصیت ملول به ما میگوید؛ ناخدا برای حفظ جان ملول او را تحقیر کرده است؛ لازم به ذکر است که ملول بیش از اینکه دنبال رفاقت باشد، دنبال «جیفهی دنیا» است اما انگار همیشه در لحظهی آخر دوباره به عالم رفاقت برمیگردد.
یک جامعهشناس ارتباطات نیز در این جلسه اظهار کرد: با توجه به مسئله جغرافیای اجتماعی و شناختی که ناصر تقوایی از منطقه جنوب داشته، اگر فیلم را ببینید و ندانید که اقتباسی از داستان همینگوی است، با توجه به بومیسازیهایی که با منطقه جنوب شده اصلاً خللی در تماشای آن ایجاد نمیشود.
رضا هاشمی زاده با بیان اینکه دو دهه زندگی تقوایی در جنوب، از خرمشهر تا بندرعباس اثر درخشانی را در حوزه جامعهشناسی و بومشناسی ایجاد کرده است، افزود: فکر میکنم اگر آقای تقوایی همین فیلم را در شمال میساخت به این اندازه موفق نمیشد؛ وی از پسزمینه خاطرات خود کمک گرفته و آن را بهخوبی پیدا کرده، اشاره تاریخی در خصوص ترور منصور نیز در این بازآفرینی یا برداشت آزاد بسیار هوشمندانه بوده است.
یکی از کارشناسان حاضر در جلسه نیز تصریح کرد: در باب تفاوتی که در نگاه سوسیالیستی و کمونیستی همینگوی در اثر اصلی وجود دارد باید گفت تقوایی خیلی هم اثر را از آن بعد خالی نکرده است اما با توجه به فضای آن زمان انقلاب نخواسته در گفتار و کلام شعاری عمل کند.
فرامرز خجسته ادامه داد: صحنه خشونتآمیز قتل خواجه ماجد بهاندازه کافی نمایشگر طبقاتی بودن و نفرتی که از آن وجود دارد هست، شخصیت خواجه ماجد در جامعهای که همه کور و کچل و لنگ هستند شخصیتی استثمارگر است و آن خشونتی که تا افراط در نمایش قتل پیش میرود این بعد کار را برجسته میکند و شاید کملطفی باشد که بگوییم تقوایی این بعد داستان همینگوی را از بین برده است.
یکی دیگر از کارشناسان حاضر در جلسه نیز عنوان کرد: جانبداری کارگردان را میتوان از استفادهاش از مسائل سیاسی و اشاره تاریخیاش در نگاه کهنالگویی و نمادشناسانهاش دید، غلبه فیلم با تصاویری از بناها و معماری ویران و کم بودن تصویر دریا بهگونهای که دریا را بیشتر در یکسوم آخر فیلم میبینیم نشانههایی از این نگاه است.
مصطفی صدیقی ادامه داد: با نگاهی به کهنالگوی عبور از آب در فیلم میبینیم آن گروهی که منصور را کشتند اجازه عبور از آب و تطهیر را دارند و این اجازه از آنهایی که عصیان میکنند گرفته شده است، حتی ملول و ناخدا خورشیدی که با این گروه همراه میشوند اجازه عبور پیدا نمیکنند و بهنوعی مجازات میشوند؛ صحنههای آغازین فیلم نیز نشانگر تقابل سیاهی و سفیدی و درواقع نبرد خیر و شر و همچنین عصیان و مجازات است.
این کارشناس فرهنگی اضافه کرد: حتی در نامگذاری شخصیتهای داستان نیز هوشمندانه عمل شده و شخصیتهای مثبت نامهای مثبت دارند و بالعکس؛ نگاه تقوایی به منطقه جنوب قابلتوجه است بهگونهای که حتی پنجشنبهبازار میناب را نیز لحاظ کرده و گویی تعلقخاطری به این اقلیم دارد.
یک کارگردان و بازیگر هرمزگانی حاضر در این جلسه نیز بیان کرد: انتخاب هوشمندانه ناصر تقوایی در سالهای دهه شصت و ارتباطش با جریانات کمونیستی که در ایران نیز همزمان با جهان شکل گرفته بود قابلتوجه است، آن سالها سالهای عجیبی برای روشنفکران و مبارزان بود، اما چیزی که خوب در اثر در نیامده جزئینگری همینگوی است.
بهروز عباسی ابراز کرد: همینگوی در آثار و گزارشاتش بیشتر از اینکه قضاوت کند بهشدت شاهد است، اما در اثر تقوایی میبینیم که تقوایی کاملاً یکسوی داستان میایستد و حتی گاهی تصاویر و دیالوگها شعاری میشوند؛ جایی که کاراکتر سرهنگ میگوید این شهر دیگر شهر نیست و خرابه است، اشاره درستی است اما نسبت به آثار همینگوی هوشمندی و جزئینگری لازم را ندارد؛ البته در آن زمان تقوایی تجربه و سن و سال زیادی هم نداشته اما به هر صورت ناخدا خورشید یکی از درخشانترین آثار سینمایی کشور است.
دلپسند، کارشناس فرهنگی اجتماعی در پاسخ به سخنان عباسی اظهار کرد: از نگاه فیلمنامه نویسان آمریکای شمالی "داشتن و نداشتن" ضعیفترین اثر همینگوی است، درحالیکه هاوارد هاکس سعی داشت نسخهای از "داشتن و نداشتن" را بسازد به همینگوی میگوید میخواهم بدترین رمانت را تبدیل به فیلم کنم؛ پس از ساخت فیلم هاکس و همینگوی 6 ماه قهر بودند و همینگوی خطاب به هاکس میگوید تو بدترین رمان من را به بدترین فیلم تبدیل کردی!
وی اضافه کرد: "داشتن و نداشتن" شاید به لحاظ مختصات داستانی خیلی اثر درخشانی در منظومه آثار همینگوی نباشد اما اینجا همانجایی است که حداقل در سینمای ما اثر سینمایی از اثر داستانی هم پیشی گرفته است؛ در فضای اقتباسها کمتر پیش میآید که اثر سینمایی از اثر ادبی پیشی بگیرد و شاید بتوان گفت حتی تقوایی در این اثر به همینگوی خدمت هم کرده است.
دبیر پرونده "اقتباسهای ادبی در سینمای ایران" چهارشنبههای فیلم کانون نما سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی هرمزگان نیز در گفتوگو با ایسنا، منطقه خلیجفارس، عنوان کرد: با توجه به اینکه این روزها خیلی کم به ادبیات داستانی برای فیلمنامهنویسی ارجاع میشود و معضلی برای فیلمنامههای خوب در ایران داریم کانون نما تصمیم گرفت نگاهی به حوزه ادبیات داستانی که در سینمای ایران به فیلم تبدیل شدهاند، داشته و به آثار ساخته شده که هم در اثر ادبی و هم اثر سینمایی قوی بودند بپردازیم.
انصاری نسب با بیان اینکه با توجه به کثرت آثار انتخابها خیلی مشکل بود، افزود: بااینحال با توجه به زمانبندی چهارشنبههای فیلم کانون نما 4 فیلم "ناخدا خورشید"، "درخت گلابی"، "شبهای روشن" و "اینجا بدون من" را انتخاب کردیم.
وی اضافه کرد: این چهار فیلم بهعنوان کارهای شاخصی که هم در سینمای ایران مطرح بوده، کارگردانهای خوبی داشتند و جایزههای مختلفی را بردهاند و هم به لحاظ ادبی مطرح بودند انتخاب شدند.
دبیر پرونده "اقتباسهای ادبی در سینمای ایران" چهارشنبههای فیلم کانون نما سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی هرمزگان ابراز کرد: از کارشناسان متعدد و اساتید دانشگاه برای اکران و جلسه نقد و بررسی فیلمهای این پرونده دعوت شده، لازم به ذکر است چهارشنبههای فیلم کانون نما هر چهارشنبه ساعت 18:30 در سالن آمفیتئاتر جهاد دانشگاهی واحد هرمزگان برگزار شده و پذیرای علاقهمندان به آثار برجسته سینما است.
نظر شما :