در نشست «بحران کرونا و سبک زندگی ایرانیان» مطرح شد:
تلنگر کووید ـ ۱۹ برای توجه به روح و روان/ چقدر با خود مهربان بودهایم؟
به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی به نقل از ایکنا، نشست «بحران کرونا و سبک زندگی ایرانیان» امروز ۱۸ خردادماه از سوی دفتر مطالعات فرهنگی وابسته به معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی به صورت ویدیوکنفرانس و با ارایه مباحثی از سوی دکتر عبدالعظیم کریمی روانشناس و صاحبنظر در حوزهی تعلیم و تربیت و دکتر سید علیرضا مرتضوی مشاور و روانشناس برگزار شد.
در این نشست دو ساعتهی مجازی که با حضور معاونان فرهنگی جهاددانشگاهی سراسر کشور برگزار شد، عبدالعظیم کریمی در آغاز با بیان اینکه دو نوع سامانه باورمندی در سبک زندگی ما وجود دارد و انسانها در این مقوله دو دسته هستند، اظهار کرد: آنهایی که جهان را از چشم خویش مینگرند و آنهایی که خود را از چشم جهان مینگرند. به تعبیر دیگر، آنهایی که میخواهند جهان برایشان بهترین باشد و آنهایی که میخواهند برای جهان بهترین باشند. آنان که خدا را از چشم خویش مینگرند و آنهایی که خود را از چشم خدا میبینند؛ آنان که خدا را برای خود میخواهند و آنهایی که خود را برای خدا میخواهند.
وی با طرح بحث ویروس از منظر انسان و انسان از منظر ویروس، ادامه داد: اگر خود را از منظر جهان ببینیم، معادله ویروس کرونا و انسان کاملا معکوس میشود. زیرا برخی خود را از دید جهان میبینند و برخی جهان را از دید خود مینگرند. برای آنهایی که جهان را از دید خود مینگرند، کرونا یک ویروس مزاحم و مخرب و کشنده است که موجب بیماری و نابودی انسان میشود و باید هر چه سریعتر آن را نابود کرد. اما برای آنهایی که خود را از منظر جهان مینگرند ویروس کرونا یک ناجی و مدافع حیات بشر و کره زمین است و معتقدند کرونا با فدا کردن خود (پاکسازی) درصدد نجات انسانهاست.
آلودهگر پاکگستر
این روانشناس اضافه کرد: در گام نخست باید درباره برخی پرسشهای چالشانگیز به تأمل نشست که آیا انسان یک ویروس مخرب در طبیعت است یا کرونا؟ آیا طبیعت هوشمند است که با سازوکار دستگاه تنظیمکننده خودکار(self-correction) در پی نجات خویش از دست انسان به مثابه ویروس است و یا انسان برای نجات خود باید به جنگ ویروس کرونا برود؟ آیا این ما هستیم که در نقش ویروس ویرانگر در پیکره حیات زمین و ریه محیط زیست نفوذ کردهایم و ناخواسته در حال تخریب همه چیز هستیم و یا این ویروس کروناست که تهدیدکننده حیات است؟ گویا یک جابجایی بین نقش ویروس و انسان رخ داده است که ما در مقام ویروس آلودهساز مدتهاست که در حال فروپاشی حیات و سلامت محیط زیست هستیم و اکنون این ویروس آلودهزا آمده است تا ما را از آلودگیها نجات دهد!
وی افزود: شیوه زیستن ما شیوه اندیشیدن ما را تعیین میکند. تغییر اندیشه کسی را تغییر نمیدهد، بلکه تغییر سبک زندگی شیوه اندیشیدن را تغییر میدهد. هستی ما در تفهم ما و تفهم ما، همان هستی ماست. تغییر پارادایم از راه دانستن و گفتن، رخ نمیدهد. این پاردایم یک سیر انفسی را میطلبد که باید در درون اتفاق افتد. کرونا زیرسازههای نگاه ما به جهان هستی را نه در نوع اندیشیدن بلکه در شیوه زیستن دگرگون میکند. تنها راه تغییر انسانها تغییر سبک زیستن آنهاست و آنگاه سبک اندیشیدن در پی آن ناخودآگاه رخ میدهد.
بازگشت به زیست اصیل خویش
کریمی گفت: اغلب ما در جایی که هستیم وجود نداریم، بلکه در جایی که نیستیم به سر میبریم. اغلب ما آنچه شدهایم، نیستیم و آنچه هستیم، نشدهایم. ما آنچه مینماییم نیستیم و آنچه هستیم نمینماییم. در فرایند تغییر سبک زندگی انسان هیچچیز مهمتر از اصالت خویشتن، غنای روح و مناعت طبع و اتصال به معبود نیست؛ «یَا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ» یا این آیه شریفه که میفرماید: «اقْرَأْ کِتابَکَ کَفى بنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً؛ (در قیامت به انسان گفته مىشود) کتابت را بخوان، کافى است که امروز، خودت حسابگر خویش باشى». گویی کرونا به مثابه رسالتی الهی، آمده است بیدار باشی برای ما باشد، آرزو برای بازگشت به گذشته محال است، وقتی صحبت از شاکله میکنیم به این معناست که با درونسازی و برونسازی سازگار شویم. اگر شاکله فعال شود و به آن عمل کنیم، سبک زندگی یا همان شاکله ما در پهنای هستی جهان تغییر میکند. اگر ما بتوانیم شاکله وجودی و هستی شناسانه خود و نه صرفاً شاکله(سبک زندگی) مصرف، فراغت، ترافیک و ارتباطات را تغییر دهیم، به مقصد مطلوبی خواهیم رسید. شاکله همان سبک زندگی و اصطلاحی قرآنی است. شاکله اسم مؤنث و زایشی و پویشی است. جهان را شکل میدهد و از آن شکل میپذیرد.
سطوح مهم در فرایند درمان اختلالات روحی
در ادامه این نشست، سیدعلیرضا مرتضوی، متخصص روانشناسی و مشاوره به ارائه بحث پرداخت و با بیان اینکه وقتی میتوان گفت زندگی شاد است که همراه با معنا باشد، اظهار کرد: پرسش این است که برای ایجاد معنا چه باید کرد؟ در بحث معناگرایی، ایجاد معنا در خود فرد خلاصه میشود. کرونا که آمد، تلنگر بزرگی زد و این توفیق و رسالت ایجاد شد که درباره این پرسش تأمل کنیم؛ آیا سبک زندگی و ارتباطات ما مطابق با معنا و حقیقت ماست؟ اگر کسی زندگی شاد و همراه با شادکامی حقیقی را دنبال میکند باید به ایجاد معنا در خود و به مفهوم حقیقی «ِانَّا لِلَّٰهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» بیندیشد. یکی از تلنگرهای بزرگ کرونا شوکی بود که به ما وارد کرد. اما توانایی مدیریت این شرایط در کجا قرار دارد؟
وی ادامه داد: وقتی در پی فرایند درمان هستیم، باید به سه طبقهبندی توجه کنیم؛ نخست مهارتهای فردی است، توانمندیهای یک فرد در مواجهه با یک بحران چیست؟ انسان نیاز دارد با خود خلوت کند، از هیجانات دور شود و بررسی کند که چه مهارتهایی دارد و چقدر برای مدیریت این شرایط توانمند است؟ چقدر توانایی خودتنظیمی و تسلط بر خود را دارد؟ آن دسته افرادی که مهارت خودآگاهی را دارا هستند، در بحران کرونا و در مواجهه با این تلنگر بزرگ میتوانند اوضاع را مدیریت کنند؛ لذا افراد باید فرصت و فراغتی را برای ارزیابی خود لحاظ کنند و آنچه هستند و آنچه را باید باشند و میتوانند باشند ارزیابی کنند. کسانی میتوانند مسیر سلامت روانی را به خوبی طی کنند که تواناییهای خود را بشناسند و ارتقا بخشند.
مرتضوی اضافه کرد: زمینههای بروز اختلالات روحی و روانی در افرادی که ساختار خانواده آنها دچار ایراد شده بیشتر است. آنهایی که ساختار خانوادگی قویتری دارند، وقوع این فرایندها در آنها کمتر است. یکی از نیازهای اصلی در این ساختار، نیازهای عاطفی و احساسی است که نباید در آن خلأی وجود داشته باشد. اگر نیازهای عاطفی و احساسی اعضای خانواده به خوبی تأمین نشود، تزلزل را شاهد خواهیم بود. بر همین اساس، در طبقهبندی ذکر شده در فرایند درمان، دو سطح دیگر شامل حمایت خانواده و حمایت اجتماعی است که مورد سوم(حمایت اجتماعی) به دست مسئولان است. بدبینیها به اخبار منتشرشده از کرونا، یکی از جنبههای خلأ حمایتها در سطح اجتماع است.
این روانشناس افزود: فرایند خانواده و مهارتهای فردی به دست خود ماست. اگر شکستی در زندگی رخ دهد که با آنچه در ذهن انتظار داشتیم، متفاوت بود، معمولاً دو نوع واکنش میشنویم؛ عدهای سرزنش کرده و برخی همدلی میکنند. اما نکته اینجاست که ما چقدر نگاه دوم را در مورد خودمان به کار بردهایم، در ارتباط خود با خود و فرایند ذهنیمان، چقدر از خودمان حمایت میکنیم و دست یاری به سوی خود دراز میکنیم؟ کاری که کرونا کرد این بود که در بعد روحی و روانی به ما تلنگری زد که چقدر به خود رسیدهایم، چقدر با خود مهربان بودهایم؟ و چقدر روح خود را نوازش کردهایم؟ اختلال روحی و روانی در جایی اتفاق میافتد که منِ حقیقی را فراموش کنیم و به خود لطمه بزنیم. اتفاقی که افتاده این بوده که لنگرِ زندگی را انداختهایم و در حوزه ارتباطی، همه چیز قطع شد، یعنی ارتباط حقیقی دیگر به آن معنا وجود ندارد. آیا در چنین شرایطی ارزیابی کردیم دوستی که انتخاب کردهایم، کاری که داریم، با منِ حقیقی ما چه ارتباطی دارد؟ آنچه در روابط خانوادگی و سایر روابطمان شاهد بودیم، بیشتر شدن تلههای ذهنی و گستردهتر شدن اختلافات بود. در این شرایط افرادی وارد فرایندهای منفی ذهنی نشدند که خود را بهتر شناخته بودند و با منِ حقیقی خود آشنا بودند.
مرتضوی در پایان گفت: اگر میخواهیم به بیماریهای روحی و روانی دچار نشویم، باید بر روی فرایندهای ذهنی و شناختی سرمایهگذاری کنیم، خود حقیقیمان را بشناسیم و روی توانمندیهای ارتباطیمان کار کنیم. در حوزه روحی و روانی پارامتر زمان خیلی مهم است. اگر جسم انسان دچار زخم کوچکی شود و رسیدگی نکند، عمیق شده و عفونت میکند. باید در حوزه روح و روان و فرایندهای آن حساس باشیم، کوچکترین ایرادی را مشاهده کردیم، به سرعت پیگیری کنیم و به فکر درمان آن باشیم.
نظر شما :