در همایش «کار فرهنگی در دانشگاه؛ چرایی و چیستی» مطرح شد؛
از نگاه مهندسیزدهی نافرهنگ به دانشگاهها تا چگونگی تبدیل طرحها به یک فناوری فرهنگی
به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی به نقل از ایسنا، همایش «کار فرهنگی در دانشگاه؛ چرایی و چیستی» در قالب دو نشست صبح و عصر، دیروز (سهشنبه، 12 آذرماه) به همت معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی در محل ساختمان این معاونت برگزار شد و در نشست اول آن دکتر تقی آزاد ارمکی، دکتر مهدی حسین زاده فرمی، دکتر جبار رحمانی و دکتر محمدرضا کلاهی به صحبت پرداختند؛ در نشست دوم نیز دکتر مسعود فراستخواه، دکتر مهدی فیض، دکتر نعمتالله فاضلی و دکتر آرش حیدری حضور یافته و به ارایهی نظرات خود پرداختند.
دانشگاه در ایران فرهنگ رهایی بخشی ندارد
دکتر مقصود فراستخواه در این همایش با تعریف فرهنگ بهعنوان شبکه مبادلات معنایی انسانها، گفت: برای فهم فرهنگ در دانشگاه، باید به زندگی روزمره در دانشگاه مراجعه کرد. فرهنگ دانشگاه، مدرکگرایی است و ریلها بهگونهای گذاشته شدهاند که مدرکگرایی به پیش برود.
وی افزود: ما در دانشگاه فرهنگ بقا داریم، برای بقای استادان سیستمهای پیچیده ارتقای مرتبه به وجود آمده است.
این جامعهشناس با بیان اینکه در ایران، علم همواره در آسمان قرار دارد و تقدیرگرایی بر زمین حاکم است، افزود: بررسیهای مرحوم دکتر قانعیراد نشان میدهد ۷۸ درصد مردم ایران به تقدیرگرایی اعتقاد دارند و حدود ۲۰ درصد علمگرا هستند. ما علم را ستایش میکنیم و میگوییم ز گهواره تا گور دانش بجوی اما همین پیمایشها نشان میدهد ۳۴ درصد دانشجویان علمگرا و ۴۵ درصد این افراد، تقدیرگرا هستند.
این استاد موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی با اشاره به اینکه فرهنگ دانشگاه بت واره شده است، افزود: فرهنگ دانشگاه کلامی شده است این در حالی است که فرهنگ خصیصه ذهنی هم دارد؛ مثلا وقتی گفته میشود کار فرهنگی کنید شروع به موعظه میکنیم.
وی ادامه داد: دانشگاه در ایران واسطه تغییر است. ما در دوران مشروطه مدرسه سیاسی داشتیم. فرهنگ مدرسه سیاسی با فروغی، دهخدا و مصدق در دوره مشروطه واسطه تغییر بوده است. دانشگاه فرهنگ رهایی بخشی ندارد؛ در واقع با این بروکراسی و بودجهای که از دولت میگیرد نمیتواند خاصیت رهاییبخشی داشته باشد.
فراستخواه در پایان خاطرنشان کرد: دانشگاه در ایران نهاد جبرانکننده است؛ مثلا ما احزاب نداریم پس جنبش دانشجویی هزینه فعالیت سیاسی را میپردازد. از آنجایی که دانشگاه یک نهاد جبرانکننده است فرهنگ دانشگاه نیز در همین سازوکار جبران دیده میشود. دانشگاه تا حدی برابرساز است و تا حدی هم نابرابرساز.
دانشگاه نباید مشکل صنعت یا نهادهای اداری را حل کند
در ادامه این نشست، دکتر نعمتالله فاضلی، انسانشناس، با بیان اینکه دانشگاه در ایران چه قبل از انقلاب و چه بعدازآن با فرهنگ دانشگاهی سروکار نداشته است گفت: گفتمان فرهنگ دانشگاهی به رسمیت شناختهنشده و به جای فرهنگ با نافرهنگ درگیر هستیم. نافرهنگ موقعیتی است که در آن میخواهیم از فرهنگ بهعنوان پوشش برای چیزی دیگر استفاده کنیم.
دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: دانشگاه نوعی فضا است که در آن مجموعه وسیعی از آدمها، جغرافیاها و طبیعتها و ... با یکدیگر تلفیق میشوند. این فضا در صورتی میتواند کارآمد باشد که درون آن دانشجو و استاد حسی پیدا کنند که بالندگی و شکوفایی اولویتشان باشد؛ یعنی دانشگاه برای آنها فرصتی فراهم کند که خود را بهعنوان انسان دانشگاهی فرض کنند.
وی افزود: دانشگاه نباید مشکل صنعت یا نهادهای اداری را حل کند. اگر صنایع و نهادهای اداری مشکلی دارند، مشکلات خود را با جذب نیروهای کارآمد حل کنند. نقش دانشگاه این است که سوژههای آکادمیک، خلاق و مسئولیتپذیر پرورش دهد. اگر سوژهها، این ویژگیها را داشته باشند در هرکجا که شاغل شوند عاملیت دارند.
فاضلی با اشاره به اینکه هسته اصلی فضای دانشگاهی یادگیری است گفت: مهمترین ویژگی نافرهنگ دانشگاهی این است که یادگیری را دچار اختلال میکند. این اختلال در موقعیتی رخ میدهد که یادگیری هدف نیست. در زمانی که یادگیری برای چیز دیگری رخ میدهد یک نسبت نااصیل میان انسان و دانشگاه شکل میگیرد.
وی با بیان اینکه کار فرهنگی در دانشگاه وابسته به این است که فرهنگ را در دانشگاه چه طور تفسیر کنیم افزود: باید از نافرهنگ دانشگاهی آشناییزدایی شود. ما اساسا چنان به نافرهنگ دانشگاهی خو کردهایم که ادراکی از فرهنگ دانشگاهی نداریم. تبلیغات، پروپاگاندا، ترویج ایدئولوژی سیاسی و ماموریت بروکراتیک دانشگاه چنان بدیهی فرض شده است که وقتی میگوییم کار فرهنگی در دانشگاه، کموبیش همین موارد ذکرشده تداعی میشود.
فاضلی افزود: فرهنگ دانشگاهی نه مانند فرهنگ سازمانی سلسله مراتبی است و نه مانند فرهنگ تجاری فرآورده محور. فرهنگ دانشگاهی باید مبتنی بر فقدان نظم سلسله مراتبی باشد مثلا نباید وزیر علومشانی بالاتر از استاد، یا استادشانی بالاتر از دانشجو داشته باشد. در نگاه تجاری، دانشگاه باید فرآوردهمحور باشد اما در نگاه فرهنگ دانشگاهی، دانشگاه محل فرآیند است و نباید برونداد داشته باشد. نگاه مهندسیزدهی نافرهنگ به دانشگاه تحمیل میکند که خروجیات چیست؟ در این موقعیت است که معیارهایی مثل تعداد مقاله و مدرک و کتاب مطرح میشود و از دانشگاه همانند یک واحد صنعتی برونداد میخواهند.
این انسان شناس ادامه داد: نافرهنگ با تولید علم همانند تولید کالا برخورد و آن را اندازهگیری میکند در نافرهنگ، فرآورده مهمتر از فرآیند میشود. در نگاه فرآیندی دانشجویان فرآیند پرسشگری، مسئولیتپذیری و کنجکاوی را طی میکنند و این فرآیندها وجود آنها را در بر میگیرد.
دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با تاکید بر لزوم استوار بودن کار فرهنگی بر استقلال نهادی دانشگاهها افزود: کار فرهنگی در دانشگاه، مجموعهای از فعالیتهای آگاهانه و عامدانه است که مدیران دانشگاه، دانشجویان و استادان آن را انجام میدهند تا فرآیندهای دانشگاهی چون استدلال کردن و یادگیری تسهیل شود و در اولویت قرار گیرد.
وی در پایان، با اشاره به مطالعاتی که نشان میدهد انگیزه دانشجویان و استادان کاهش پیدا کرده گفت: بحران سقوط انگیزه نیاز به این دارد که توسط کار فرهنگی در دانشگاه حل شود. کار فرهنگی در دانشگاه کاری است که میدان را برای تفاوت آکادمیک باز کند. دانشگاه ایدهآل، دانشگاهی است که در آن تضارب آرا وجود داشته باشد. فضیلت آکادمیک بودن یعنی متفاوت بودن؛ یعنی فرد آکادمیک همرنگ جماعت نباشد و فاصله انتقادی و مسئولانه خود را با جامعه حفظ کند.
کار فرهنگی به معنای ارشاد و تربیت به معنای رایج نیست
در بخش دیگری از این نشست، دکتر آرش حیدری، عضو هیئتعلمی دانشگاه علم وفرهنگ گفت: فرهنگ را نباید یک هستی روانشناختی و نگرشی فهمید و کار فرهنگی به معنای تغییر نگرش و رفتار نیست. کار فرهنگی به معنای فهم بالقوگیهای هستی موجود فرهنگی در جهت تحقق اهدافی است که به شکل درونماندگار در هر سازمان و نهادی وجود دارد. این اهداف در دانشگاه، ذیل تربیت انسان آکادمیک معنا میگیرد.
وی افزود: تربیت انسان آکادمیک به معنای برگزاری کارگاه آموزشی نیست، تربیت انسان آکادمیک به معنای هستی درون ماندگار فرهنگی دانشگاه است. این مفهوم از معماری کلاس درس را شامل میشود تا شبکه بروکراتیک حاکم بر دانشگاه.
حیدری با تاکید بر این که کار فرهنگی در دانشگاه به معنای ارشاد و تربیت به معنای رایج نیست گفت: کار فرهنگی به این معنا نیست که از یک سو صاحب سخن، صاحب حق و صاحب حقیقتی وجود دارد و از سوی دیگر، فرودستی وجود دارد که نمیداند و از نمیداند باید به آگاهی برسد.
مدرس دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: کار فرهنگی به معنای شکل منطق و گفتوگو بین عناصر موجود در دانشگاه است. به این معنا، شبکه بروکراتیک مجوز دهی به کار دانشگاهی از اساس باید مورد باز اندیشی قرار گیرد. کار فرهنگی، آئینهای دانشگاهی نیست. آئینی شدن یکی از جدیترین بحرانهای زندگی روزمره ما به معنای عام است. ویژگی آئین فرم و بی محتوایی است، وسیلهای بی هدف است که به نقطه صفر خود ارجاع داده میشود. غایت آئینی شدن رسیدن به نقطه شروع خود است. در آئینی شدن، سخنرانی برای سخنرانی، سندی برای سندی و تکمله نوشتن برای قانونی که خود نیاز به تکمله دارد رخ میدهد.
این جامعهشناس خاطرنشان کرد: بخش بزرگی از منطق بازتولید عقلانیت بروکراتیک که به تعبیر جامعه شناسانه چیزی جز قفس آهنین نمیسازد آئینی شدن الگوهای عمل است. این آئینی شدن را از اداره کلاس درس تا منطق برگزاری مراسمهای دانشجویی میتوان ردگیری کرد.
حیدری با بیان این که در کار فرهنگی رابطه سوژه و ابژه وجود ندارد گفت: هر آن چیزی که در یک زیست جهان و در یک فضای کنشگری واجد آگاهی است، واجد حق انتخاب هم هست و کار فرهنگی یعنی بالقوگی سوژهها را به رسمیت شناختن. زمانی که سوژهها را شی میخواهیم با ایده کار فرهنگی مواجه نیستیم. ما در کار فرهنگی با فاعلها، ارادهها و کنشگرانی اراده ورز که عاقل و آگاه هستند روبرو هستیم که در روابط بین خود چیزهایی را خلق میکنند و باید بررسی کرد که این بالقوگیها در فضای دانشگاهی به چه کار میآید.
اگر کار فرهنگی حسابشده طراحی شده باشد دیر یا زود اثر خود را میگذارد
در بخش پایانی این نشست، دکتر مهدی فیض معاون سابق فرهنگی جهاد دانشگاهی با تعریف فرهنگ به عنوان سبک زندگی غالب یک جمع که مبتنی بر مجموعهای از باورها و ارزشها است گفت: فرهنگ ماهیت انسانی دارد. بار فرهنگ و بار تغییر آن، بر دوش انسانها است.
وی در ادامه با دستهبندی شایستگیهای انسان افزود: بخشی از شایستگیهای انسان، شایستگیهای مستقل از نقش انسان مثل شایستگیهای کانونی و شایستگیهای پایه نام دارند. بخش دیگری از شایستگیها، شایستگیهایی هستند که تابع نقش محسوب میشوند.
فیض ادامه داد: شایستگیهای کانونی اساسیترین و عمیقترین شایستگی انسان است که اولا حاصل پرورش شایستگیهای پایه در وی بوده و ثانیا تاثیر آن در نقشها، به واسطه پایستگیهای پایه صورت میگیرد. این شایستگی عبارت است از: اهتمام در حفظ و تقویت جهانبینی و فلسفه زندگی.
وی در توضیح عرصههای مرتبط با شایستگیهای انسان گفت: این عرصهها، عرصه امور عبادی و مناسک، جسمانی و بدنی، خانواده با تاکید بر وظایف فرزندی در قبال والدین، علم، مهارت و فناوری، آداب و مقررات اجتماعی، زادبوم و جامعه محلی خود، مسئولیتها و تعهدات اجتماعی، وظایف سیاسی در قبال حکومت، محیطزیست و منابع طبیعی، معیشت و وظایف اقتصادی، زیباییشناسی و هنر، مدیریت خانواده و رسانه و فضای مجازی نام دارد.
معاون فرهنگی سابق دانشگاه علمی کاربردی با تاکید بر نیاز به یک نظریه انسانشناسی که ساختار وجودی انسان و الگوی رفتارشناسی انسان را توضیح دهد گفت: در مدل انسانشناسیای که ما به آن رسیدیم و بنا بر تعبیر قرآنی، وجود انسان یک زمین است و هفت آسمان وجود دارد که مراتبی از نفس انسان را توضیح میدهد و کار فرهنگی یعنی بر روی قوای ادراک، احساس، تفکر، خواست، تدبیر، اراده و تخلق سرمایهگذاری کردن.
فیض درباره کار فرهنگی اثربخش گفت: الگوی طراحی کار فرهنگی اثربخش این است که طی آن، در چهارده عرصهی مرتبط با شایستگیهای انسان همهی قوای ذکر شده مورد توجه قرار گیرد.
وی در ادامه سخنان خود به بازتعریف مفهوم فناوری فرهنگی پرداخت و افزود: هر نوع فعالیت هدفمند که در زمان نسبتا کوتاهی بتواند اکثریت قریب به اتفاق مولفهها یا ساحتهای دوگانه وجود انسان را در یکی از عرصههای چهاردهگانه زندگی او تحت تاثیر قرار دهد یک فناوری فرهنگی است. بسیاری از طرحهای جاری در جهاددانشگاهی، قابلیت تبدیل شدن به یک فناوری فرهنگی را دارد.
فیض در پایان اظهار کرد: من از کار فرهنگی ناامید نیستم. اگر قرار بود از کار فرهنگی ناامید شویم ابتدا پیامبران باید از آن ناامید میشدند. اگر کار فرهنگی حسابشده طراحی شده باشد دیر یا زود اثر خود را میگذارد.
نظر شما :