دومین نشست تفسیر اجتماعی قرآن در دانشگاه خوارزمی برگزار شد

۱۲ آبان ۱۳۹۸ | ۱۴:۲۱ کد : ۱۲۷۰۶ فرهنگی
به همت جهاددانشگاهی البرز دومین نشست تفسیر اجتماعی قرآن در دانشگاه خوارزمی برگزار شد.
دومین نشست تفسیر اجتماعی قرآن در دانشگاه خوارزمی برگزار شد

 

به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی واحد استان البرز، دکتر علی اسودی در دومین نشست از نشست‌های تفسیر اجتماعی قرآن کریم که توسط اداره فعالیت‎های دینی، ادبی و هنری معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی استان البرز در دانشگاه خوارزمی برگزار شد، گفت: یکی از موضوعات مهمی که در تفسیر اجتماعی قرآن می‌توان به آن پرداخت، جایگاه زن در قرآن و اسلام است.

اسودی افزود: در قرآن کریم آیات زیادی است که در مقام کرامت زن صحبت می‌کند اما از طرف دیگر از سوی برخی شبهات و به ظاهر تناقضاتی مطرح می‌شود که می‌توان به عنوان اساسی‌ترین بحث در این زمینه در نظر گرفت.

این استاد دانشگاه ادامه داد: سوالی که درباره موضوع زن در قرآن مطرح می‌شود این است که چگونه می‌توان اثبات کرد که در قرآن زن به اندازه مرد حق و حقوق دارد، پیش از ورود به این بحث باید به دیگر تصورات غلطی که وجود دارد اشاره کرد یکی از این تصورات داستان رانده شدن آدم و حوا از بهشت است که تصور می‌شود یک مار حوا را فریب داد و پس از آن رانده شدن از بهشت رخ داد و بنابراین همه گناهان به زن باز می‌گردد، این تصور غلطی است که از مجموعه‌ای به نام اسرائیلیات آمده است.

دکتر اسودی ادامه داد: قرآن در آیه 20 سوره اعراف به موضوع رانده شدن آدم و حوا از بهشت اشاره کرده است، در این آیه آمده است: « فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَذهِ الشَّجَرَهِ إِلَّا أَنْ تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدینَ»؛ در این آیه به هر دو طرف و استقلال آدم و حوا در تصمیم‌گیری اشاره دارد نه اینکه تصمیم فقط توسط حوا گرفته شود، یا درجایی دیگر عنوان شده که خداوند حوا را از اضافه گل آدم آفرید در صورتی که این درست نیست.

وی افزود: در آیه 23 سوره هم اعراف آمده است: «قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ» از این آیه هم چنین برداشت می‌شود که هم آدم و هم حوا در تصمیم‌گیری مستقل عمل کرده و وسوسه شیطان برای هر دو وجود داشته است، بنابراین آن نگاهی که به اسلام منتسب می‌شود که عنصر زن تعیین کننده نبوده و اختیار نداشته طبق این آیات درست نیست.

دکتر اسودی در ادامه با بیان اینکه یکی دیگر از آیات قرآن که از آن می‌توان شخصیت و اختیار زن را اثبات کرد آیه 10 ، 11 و 12سوره تحریم است گفت: در این آیات آمده است: « ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ  کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَقِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ (10) وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ وَنَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (11) وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبهِ وَکَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ (12)» در این آیات قرآن چهار زن(همسر نوح، همسر لوط و همسر فرعون و حضرت مریم) با دو سرنوشت خوب و بد را مثال زده است، در تفاسیر معاصر این طور عنوان شده که منظور از طرح این چهار شخصیت با دو الگوی شخصیتی متفاوت از زنان کفر پیشه و دارای ایمان این است که نشان دهد زن دارای اختیار است و هر زن با تصمیم خودش سرنوشتی متفاوت خواهد داشت و بنابراین با جبرگرایی جغرافیایی، محیطی و یا تاریخی همخوانی ندارد.

وی افزود: در این آیات مشخص است که همسر رامسس دوم با همه امکاناتی که دارد هنجارهای تثبیت شده از طرف شوهر را می‌شکند، بنابراین طبق قرآن زن می‌تواند با عنصر اختیار هم به بدترین جاها برسد و هم به بهترین سرنوشت‌ها  دست یابد، نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که این آیات برای اعرابی نازل شده که در آن دوران اختیاری جدی به زن نمی‌دادند و زن عنصری جدی در جوامع آن روز تلقی نمی‌شد.

اسودی در ادامه با بیان اینکه از طرح موضوع حقوق پدر و مادر در قرآن هم می‌توان توجه ویژه به زن در اسلام را دید، خاطرنشان کرد: در آیه « وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعینَ سَنَهً قالَ رَبِّ أَوْزعْنی‏ أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتی‏ أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی‏ والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لی‏ فی‏ ذُرِّیَّتی‏ إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمینَ» ابتدا نسبت به پدر و مادر سفارش شده اما سپس در خصوص جایگاه مادر(زن) صحبت شده است که این توجه ویژه قرآن را نشان می‌دهد.

وی یکی دیگر از موضوعاتی که از توجه اسلام به حقوق زن حکایت دارد موضوع مهریه است، افزود: مهریه جزو سنت‌های پیش از اسلام بود، در آن دوران اجباری در پرداخت آن نبود اما اسلام و قرآن ضمن حفظ این سنت اجبار به پرداخت آن کرده است.

استاد اسودی افزود: در قرآن زمانی که صحبت از حقوق زنان می‌شود از ادوات تأکید استفاده شده است، مثلاً یکی از موضوعاتی که در آن زمان وجود داشت بحث سپردن نوزاد پسر به دایه بود که براساس یک تفکر غلط مبنی بر اینکه نوزاد با بزرگ شدن در صحرا و خوردن شیر یک زن بادیه نشین قوی بار می‌آید به وجود آمده بود، این موضوع باعث آسیب‌های روحی به زنان آن دوران شده بود چون در زمانی که باید نوزاد خود را داشته باشند از آن محروم می‌شدند، قرآن در آیه « وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ...» بر حق شیر دادن زنان به نوزادان خود تأکید کرده است و بر خلاف موضوع دایه‌سپاری اعلام می‌کند که این حق زن است که نوزادش را بزرگ کند و به آن شیر بدهد.

این استاد دانشگاه خوارزمی در ادامه گفت: یکی از اقدامات زشتی که اعراب جاهلی آن را مرتکب می‌شدند پول در آوردن از اجبار کنیزان به زنا بود، قرآن برای حمایت از این زنان آیه‌ای دارد که علاوه بر نهی از این کار، یک تلنگر هم با خود دارد ، در این آیه آمده است: «...وَلَا تُکْرِهُوا فَتَیَاتِکُمْ عَلَى الْبغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا  وَمَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْد إِکْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ» در این آیه قرآن ضمن نهی از این کار، کلمه فتیات  را به کار برده که تا حدی مفهوم دختر هم دارد و این چنین افراد را به چالش کشیده که این کنیزان هم مانند دختران شما هستند؛ این تعبیر کاملاً به جا و در راستای حقوق یک طبقه از زنان(کنیز) استفاده شده است.

اسودی خاطرنشان کرد: در خصوص سهم زنان از ارث و اینکه گفته می‌شود چرا زن و مرد نباید برابر ارث ببرند باید به دو نکته توجه کرد یکی اینکه در زمان پیش از اسلام زن هیچ سهمی از ارث نداشت اما قرآن ابتدا این حق را به رسمیت شناخت، به طوری که در آیه «... لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ ۚ فَإِنْ کُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ...» قرآن به جای اینکه بگوید سهم زن از ارث نصف مردان است گفته سهم مرد به اندازه سهم دو زن است، در شرایطی که زنان هیچ سهمی از ارث نداشته‌اند طرح موضوع سهم زن از ارث به نوعی ایجاد حق برای زنان است.

موضوع حق زنان در قرآن در جلسات بعد تفسیر اجتماعی قرآن کریم ادامه دارد.


نظر شما :