با فرارسیدن روز شهدای جهاددانشگاهی بررسی شد؛
روایت ایثار ۲۲ شهید پیشگام میدان خودکفایی و دفاع دانشبنیان در جهاددانشگاهی آذربایجان شرقی
به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی، سال ۱۳۶۵ از جمعی از دانشجویان دانشگاه تبریز که آماده اعزام به جبههها بودند، خواسته شد که بهجای اعزام به جبهه، بهعنوان نیروهای بسیجی در ساخت مهمات در کارگاه فنی این دانشگاه که در آن دوران مدیریتش بر عهده جهاددانشگاهی آذربایجان شرقی بود و در ساعات غیردرسی در اختیار دانشجویان بسیجی به جهت تأمین مهمات جبهه قرارگرفته بود، از تخصصشان استفاده شود.
دانشجویان با شور و انگیزه خالص و نابی، از هر رشته و شهری برای کمک ثبتنام کردند و قرار بر این شد تا با استفاده از امکانات و دستگاههای موجود در کارگاه، قطعات نظامی موردنیاز در جبهه را تولید کنند، این اقدام از اوایل دیماه سال ۱۳۶۵ آغاز شد، دانشجویان با سن کم اما درک و شعوری بسیار عمق این رسالت عظیم را با جانودل درک کرده بودند و عاشقانه، بعد از اتمام ساعات درسی و امتحانات دانشگاه، به سمت کارگاه فنی پر میکشیدند و تا پاسی از شب در کنار تنی از جهادگران سازمان آذربایجان شرقی به یاد رزمندگان جبهههای جنگ علیه باطل، هرچند با تجهیزات مختصر و ناقص، اما با چاشنی عشق و ایمان مهماتی را میساختند که سپر شود در مقابل تیرهایی که اسلام را نشانه رفته است.
اما، صدام و نیروهای دشمن نیز بهواسطه عوامل و جاسوسان خود از این فعالیتها مطلع شدند و در روز ۲۷ دیماه همان سال، حدود ساعت 22 و ۳۰ دقیقه با هواپیماهای خود به مقر تولیدات جنگی جهاددانشگاهی استان حمله کردند و درنتیجهی این هجوم وحشیانه ۲۲ نفر از دانشجویان مشغول در کارگاه به مقام والای شهادت نائل شده و ۷ نفر نیز مجروح شدند.
27 دی ما روز گرامیداشت یاد و خاطرهی این شهدای بوستان علم و ایمان و عمل، پیشگامان میدان خودکفائی دفاعی دانشبنیان و شهدای حادثه بمباران کارگاه ساخت تجهیزات نظامی سازمان جهاددانشگاهی آذربایجان شرقی در سال 1365 است، دانشجویانی که در راه دفاع از میهن اسلامی خود تا پای جان ایستادند و از تخصصهای فنی و علمی خود استفاده کردند تا نیاز جبهه را برطرف کنند.
مهندس حاج سجاد(ایرج) خلوتی، محسن محمدی غریبانی، رحمان قفلگری، مرتضی زمانپور نیاوران، علی فصیح کجاآبادی، حمیدرضا ملکوتیخواه، علیرضا رضوانجو، عباس ارشدیپور، صدیار صفری، بیاضعلی اسدیفرد، سید محسن امینجواهری، سعید امیرخانی، مهدی امیرکاظمی، علیرضا کریمی وفاییپور، حسین شیرین سرندی، مرتضی جابری، فواد الدین محمودی، یعقوب اسماعیلزاده، شیرزاد شریفی، هاشم اخترشمار، عادل جعفری نوعیپور و حسین رضاپور، 22 شهیدی هستند که 27 دی سال 1365 در این کارگاه به مقام شهادت نایل آمدند.
جمال شکوری، یحیی خلیلی، مجید خیراللهی، مجید اسم حسینی، علیرضا دلفکار باغبان، محمد منافی فرتوت و رضا انیسی در این حادثه مجروح شده و بهعنوان اسناد زنده این جنایت فجیع، رسالتی دیگر را بر دوش گرفتند تا زبان گویای آن شهدا و افکار و اندیشههای نابشان باشند.
یحیی خلیلی یکی از بازماندگان فاجعه ۲۷ دیماه کارگاه دانشکده فنی دانشگاه تبریز با اشاره به حال و هوای معنوی حاکم در بین دانشجویان آن دوران، اظهار کرد: من جزو کسانی بودم که قبل از ورود به دانشگاه، سابقه حضور در منطقه و جبهه را داشتم، بعد از ورود به دانشگاه نیز به واسطه جو دانشگاه که با آهنگها و تبلیغات خاص مسوولان دانشگاه و جهاددانشگاهی به دانشجویان منتقل میشد، داوطلب اعزام به جبهههای جنگ علیه باطل بودم.
وی ادامه داد: تقریبا یک هفته قبل از بمباران، در کارگاه مشغول کار بودیم که آژیر خطر به صدا درآمد و ما به علت وجود گاز و کپسول در کارگاه، به سمت بیرون دویدیم که یکی از دوستان به من گفت شنیده است: رادیو عراق اعلام کرده «پایگاه های جاسوسی، از پشتیبانی و حمایت همه جانبه دانشجویان دانشگاه تبریز از جبهههای جنگ خبر دادهاند، قصد داریم آنجا را بمباران کنیم» و من با پوزخندی گفتم: ما بیدی نیستیم که با این بادها بلرزیم، همچنان ادامه خواهیم داد…
وی در توصیف فاجعه ۲۷ دی اظهار کرد: آن شب همگی بعد از قرائت دعای توسل، به کارگاه رفتیم، دستگاهها را تازه روشن کرده بودیم که صدای مهیبی به گوش رسید و نور شدید بنفش رنگی به چشم خورد که ناخودآگاه خود را در یک لحظه روی زمین یافتم. صدا مربوط به بمب اولی بود که جلوی دانشکده کشاورزی اصابت کرده بود و نور مربوط به بمب دومی بود که درست به سقف کارگاه اصابت کرد و وقتی که به هوش آمدم دیدم شعلههای آتش و دود همه جا را فرا گرفته، بوی سوختگی فضا را پر کرده، یکی از پاهایم قطع شده و تنها صدایی که میشنیدم، ندای ملکوتی یاحسین بود…
محمد منافی فرتوت از دیگر بازماندگان فاجعه ۲۷ دیماه کارگاه دانشکده فنی دانشگاه تبریز گفت: دانشجوی نقشه برداری بودم، یک روز که در دانشگاه به سمت دانشکده میرفتم، آگهی دعوت ستادپشتیبانی جهاددانشگاهی توجهم را به خود جلب کرد و من که به دلیل گرفتاریهایم، دستم از جبهه و جنگ کوتاه بود، فرصت را غنیمت شمرده با اشتیاق تمام به خیل مشتاقان جبهه و جنگ پیوستم.
وی ادامه داد: گروهی که ثبت نام کرده بودند، اگر بخواهم در وصفشان سخن بگویم یقین ره به خطا پیمودهام، چرا که نه ما در آن مقام هستیم و نه کلمات و قلم را توان آن است، ولی میتوان به طور نارسا اشارهای کرد. جمعی که درکارگاه حضور داشتند از بهترین و دلسوزترین جوانان جای جای این مرزوبوم بودند، انسانهای والایی که به واژههایی چون صفا و ایثار و عشق به معبود و درد مردم داشتن، روحی تازه بخشیده بودند.
منافی افزود: آنها یا اکثرا فرزند جبهه و جنگ بودند یا غم جبهه را در دلهای خود داشتند، مثل شهید وفایی که تا مرز شهادت پیش رفته بود و در یکی از عملیاتها در محاصره تانکهای دشمن، گلوله به پیشانی ایشان اصابت کرده و به طور معجزه آسایی نجات یافته بود تا در زمانی دیگر و در مکانی دیگر با شمع وجودش روشنگر راه حق و حقیقت باشد.
وی گفت: روز موعود فرارسید، روز عروج عاشقان و تنهایی بازماندگان؛ همزمان با غرش روشن شدن دستگاهها، آمریکا غرید و دگرباره دست آمریکا از آستین صدام به درآمد و جنایتی دیگر مرتکب شد.
منافی ادامه داد: بمب به سقف کارگاه اصابت کرد، وقتی چشم باز کردم تعادل نداشتم، به زحمت بلند شدم و غافل از عمق فاجعه شروع به صدا زدن هم رزمانم نمودم که بلند شوید، تمام شد، ولی تنها جوابی که میشنیدم زمزمه یاحسین عزیزانی بود که هنوز پرنکشیده بودند و درحال عروج بودند، گویی ملائک استقبال کننده صف بسته و سرود یاحسین سرداده بودند؛ چراکه این عزیزان نیز حسین وار شهید شدند.
وی ادامه داد: دوباره داد زدم بلند شوید، ولی کسی جوابی نداد، آنها راه خود را یافته بودند و هرکس جامانده بود باخته بود و هرکس رفته بود جاویدان گشته بود. چشمم به شهید رضوانخواه افتاد که دقیقا به حالت سجده افتاده بود، گویی سجده شکری بود برای معبود در آخرین لحظات، موی سر و کت ایشان آتش گرفته بود به سراغش رفتم و آتش را خاموش کردم و خودم نیز به دلیل ضعف روحی و جسمی همانجا دراز کشیدم که موهای خودم نیز آتش گرفت و من بدلیل آسیب دیدن دستهایم به زحمت آتش موهایم را خاموش کردم و در همان حال چشمم به شهید رضاپور افتاد که به حالت درازکش افتاده بود و کفشهایش میسوخت، هرقدر تلاش کردم که بلند شوم و کمکش کنم، به دلیل ضعف روحی و جسمی رمق بلند شدن نداشتم. کم کم زمزمه یاحسین داشت خاموش میشد و این عزیزان درمیان استقبال قدسیان پر میکشیدند و عروج میکردند…
گفتنی است، به واسطهی این روز مهم و بزرگداشت یاد شهدا به ویژه شهدای جهاددانشگاهی در سراسر کشور، پیشنهاد نامگذاری 27 دی به نام شهدای دانشگاهی در سال 1396 در شورای معاونان جهاددانشگاهی مطرح و تصویب شد.
همچنین محل شهادت دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تبریز، در اجرای بند(ج) ماده قانون تشکیل سازمان میراث فرهنگی کشور مصوب 1364 و بند ششم ماده سوم قانون اساسنامه میراث فرهنگی کشور مصوب 1367 مبنی بر ثبت آثار ارزشمند منقول و غیر منقول فرهنگی- تاریخی کشور، به شماره 212 مورخ 31/6/1399 در فهرست آثار واجد ارزش تاریخی و فرهنگی بهعنوان میراث دفاع مقدس در فهرست آثار ملی ثبت شد.
در حال حاضر نیز محل شهادت این دانشجویان به موزه شهدای ۲۷ دی این دانشگاه تبدیل شده و در این موزه آثاری از شهدای دفاع مقدس از جمله آثاری از شهدای دانشکده فنی و دیگر شهدای این دانشگاه از جمله شعر، وصیتنامه، دست نوشتهها و عکسهای این شهدا برای تحقیق و مطالعه و بازدید دانشجویان، اساتید، کارکنان و دیگر علاقهمندان به آثار شهدا نگهداری میشود.
نظر شما :